زادگاه زرتشت پیامبر ایرانی بلخ یا ماد
زادگاه زرتشت شرق یا غرب ایران؟
چند نگره پیرامون زادگاه زرتشت در میان است که با بررسی منابع در دست و پیوند زبان سرودههای زرتشت که آن را به شرق ایران مربوط میسازد و البته کنکاش در اماکنی که در اوستا از آنها یاد شده است بیگفتگو است که سراسر کارهای او در شرق ایران کنونی انجام شده است. سرزمین زرتشت بخشی از گسترهی فرهنگ ِ «آندرنوو» در قزاقستان کنونی است. در این باره بد نیست که نگرههایی را که تا کنون پیرامون وی در میان بوده است، بررسی کنیم.
این نوشتار سراسر برگرفته شده از کتاب “پانترکیسم، ایران و آذربایجان” ، به قلم محمد رضا محسنی ، ۱۳۸۲، انتشارات سمرقند،ص ۱۵۳-۱۵۸
زرتشت زادهی ماد و آذربایجان
بیشتر نامههای پهلوی ساسانی، سخن از زادگاه زرتشت میگویند، که زرتشت از ماد برخاسته است. البته پلینیوس بزرگ (۲۳-۷۹ م) نیز از او به عنوان زرتشت مادی یاد کرده است. در آثار پس از اسلام نیز که گفتارهای خود را بیشتر از منابع پهلوی گرفتهاند، زرتشت بیشتر زادهی آذربایجان (شیز یا ارمیه یا موقان و اردبیل و در برخی جاها نیز زادهی ری) دانسته شده است.
بازگوییها
ابن خرداذبه جغرافی دان نیمهی سدهی ۳ هجری که در آغاز گویا خود زرتشتی بوده، ارمیه را زادگاه زرتشت میداند و بلاذری در نیمهی سده سوم، ارمیه را شهری کهن سال میداند و مینویسد:
مجوسان پندارند که بزرگ ایشان، زرتشت از آنجا ظهور کرده است.
ابن فقیه همدانی که در سال ۲۹۰ ه.ق. البلدان خود را تالیف کرده، گفتههای بلاذری را تایید میکند. یاقوت حموی که خود در سال ۶۱۷ ه.ق. از ارمیه دیدار کرده است، در این باره مینویسد:
چنین ادعا میکنند که ارمیه شهر زرتشت است و مغان آنجا را بنیان نهادهاند»
همچنین در جای دیگری آورده است که:
«گویند زرتشت پیامبر مغان از آنجا (شیز) برخاسته است.
زکریای قزوینی (۸۲-۶۰۰) درباره زادگاه زرتشت مینویسد که:
زرتشت از شیز به سبلان رفت و در آنجا عزلت اختیار کرد و کتابی به نام اوستا آورد.
مولف ناشناختهی هفت کشور یا صورالاقالیم هم که در سال ۷۴۸ ه.ق. تالیف گردیده، همان گفته را چنین آورده است:
زرتشت حکیم از آذربایجان بود… و در کوه سبلان که کوهی مشهور باشد، مدت پانزده سال مجاور شد. زند و پازند بساخت و آغاز به دعوت کرد.
کسانی چون بیرونی و حمزهی اصفهانی نیز زادگاه زرتشت را آذربایجان دانستهاند.
به هر روی آذربایجان در دین زرتشت جایگاه بسیار والایی داشته است، چه خاستگاه زرتشت باشد یا نباشد. آتورپاتکان یا ماد کوچک هماره در تاریخ دینی مزدیسنا، جنبهی ورجاوندی داشته است و از هر نظر میتوان آن را با سرزمین پیغمبر خیز پلستین و خاکهای همسایهی آن سنجید.
کوه سبلان به جای طور سینا و دریاچهی ارومیه (چیچست) خوانده شده به جای دریای مرده و شهر گنجک که در نوشتههای سدههای میانه شیز خوانده شده و آن پایگاه آتشکدهی ساسانی آذرگشسپ بوده به جای اورشلیم است. همچنین آذربایجان در روزگار بسیار کهن سرزمین مغان یا پیشوایان دینی زرتشت بوده.
زرتشت زادهی شرق ایران
ولی همانگونه که پیش از این نیز ذکر شد امروز بیگمان خاستگاه زرتشت را باید شرق ایران بدانیم. با توجه به اینکه آذربایجان در زمان ساسانیان تکیه گاه موبدان زرتشتی بوده است، این گروه روحانی کوشیدند تا خاطرهی زرتشت و زندگی او را با دنیای خود مربوط و هماهنگ کنند.
در واقع این جابجایی از دورهی هخامنشی و با توجه به توان زیاد مغان، آغاز شده بود. در زمان مادها و هخامنشیان مرکز دینی و روحانی کشور، ری بود و مغان باشندهی این بخش بودند. مغان توانستند خود را با دین زرتشت که بهرههای فراوان نیز از مهرپرستی برده بود، هماهنگ کنند و همچنین توانستند جایگاه تاریخ ورجاوند زرتشت را از شرق، مرو و آمودریا، به ری بکشانند.
این پرسمان به ویژه در زمان ساسانیان که آذربایجان پایگاه دین زرتشت بود بهدست روحانیون با نفوذ آن بخش، برای ایجاد اَرج و وَرجاوندی ِ کهن برای پایگاه خود دنبال شد. ایشان کوشیده بودند که زادگاه زرتشت را آذربایجان وانمود کنند و نام جاهای استورهای و ورجاوند اوستایی مانند ایرانویج، رود دایتی، کوه اسنوند و… را به مناطقی در آذربایجان و ماد منتقل سازند.
شرق ایران محل تولد زرتشت
زمانی که افق جغرافیایی اوستا را در نظر بگیریم. نام جاهای بسیاری در اوستا آمده و به مناطقی چون سیستان، آراخوسیا (رخج) هندوکش، باکتریا (بلخ) سغدیا، مرو، هرات و هیرکانیا اشاره شده است، ولی در سراسر اوستا حتا یک بار هم نام ماد نیامده است.
تنها نام رگا ( ری ) شمالشرقی ترین شهر ماد و نخستین شهری که هر مسافر شرق بدان پای مینهد، در دو بخش فرجامین اوستا آمده است. همچنین باید دانست که روایات حماسی اوستا با روایات حماسی شرق ایران، همسانی دارد. پارسیان نیز روایتی دارند، که پیدایش زرتشت را از سرزمین باکتریا ( باختر- بلخ ) میدانند و بیشتر جاهای ورجاوند زرتشتیان را در نواحی شرقی جای میدهند.
برخی از ویژگیهای زبان اوستا (گویش گاثاها) که آن را با زبانهای باستانی ایرانی آسیای میانهی سغدی و خوارزمی همپیوند میسازد نیز یکی از مدارک استوار در این زمینه است. دیرینگی زبان بهکار رفته در بخش گاثاهای اوستا و دانستن اینکه بخش شرقی ایران همواره میزبان زبانهای ایرانی بوده خود نشانی از زادگاه زرتشت، خاستگاه سخن و سرودههای زرتشت است.
محل تولد زرتشت در اوستا
با بررسی اوستا میتوان به مبارزاتی پی برد که میان بیابان گردان ایرانیزبان (تورانیها/ سکاها) و ایرانیان شهرآیین روی میداده است. این سکایان به گواه ستون پنجم سنگنبشتهی بیستون، اهورمزدا را پرستش نمیکردند.
به هر روی با توجه به جایگاه برجستهی آذربایجان در آیین زرتشتی، میتوان انگاشت که زرتشت زادهی ماد یا ری بوده و سپس به شرق ایران مهاجرت کرده است. بخشی از سخن خود زرتشت میتواند گواه این مطلب باشد:
به کدام خاک روی آورم، به چه کسی پناه برم؟ آزادگان و پیشوایان مرا از خود برانند. از برزیگران هم خشنود نیستم و نه از فرمان گزاران دروغ پرست کشور؛ چگونهای مزدااهورا ترا خشنود توانم ساخت؟ من می دانم که چرا ناتوانم. زیرا که خواسته و کسانم کم هستند. به تو گله مندم اهورا، مرا یاری کن، آنچنانکه دوستی به دوستی یاری رساند.
هیچ کس در شهر خود پیغمبر نیست، زرتشت را هم در مرز و بوم خود نپذیرفتند و با او به ستیزه برخاستند، زیرا او همهی خدایان آریایی را چون ایندرا، وارونا، نساتیا و جز اینان را از کرسی پروردگاری به زیر افکند و همه را ازدیوهای گمراه کننده خواند و خداوند یکتا و بیهمتای خود را «مزدا اهورا» نامید و جز او خدایی را در خور ستایش و نیایش ندانست.
باید گوشزد کرد که در مجمل التواریخ و القصص، تالیف شده در میانههای نیمهی سدهی ۶ هـ . نیز آمده است که زرتشت:
از آذربایگان به بلخ رفت و… کتاب بستاق که ایشان ایستا و دستا خوانند بر گشتاسپ عرضه کرد.
دین زرتشت آیین آریایی
در اینکه دین زرتشتی، آیینی با ریشهای آریایی و ایرانی است گفتگو و چُخشی نیست. نخست همسانیها، هماهنگیها، اشتراکات و هم خانوادگیهای اوستا و ریگ ودا نشان از بنمایهی هندواروپایی و آریایی زرتشت و آموزههای او دارد. افزون بر این رخنهی خدایان پیشین آریاییها همچون میترا و آناهیتا وغیره – که تاثیرات اینچنینی در آیین تازه پدید آمده طبیعی است- خود نشان از بنمایهی این آیین دارد. خود اوستا بارها ریشههای آریایی و ایرانی کیش زرتشت را گواهی داده است. زیستبوم زرتشت بیگمان در میان تیرههای آریایی بوده است.
نمیدانم چرا به زور میخواهند شرق ایران را زادگاه زرتشت معرفی کنند
البته به زور نمی خواهند بلکه یک سو تفاهم است چون زرتشت به شرق رفته ودر انجا وبه زبان مردم انجا تبلیغ کرده است و الا اکثر مورخین ازربایجان را محل تولد زرتشت می نامند
طبق اسناد تاریخی زردشت در ازربایجان اردبیل به دنیا امد و به دلیل مخالفت مغها که طایفه ای کاهن بودند به بلخ رفت و کتاب اوستا را به زبان انها یعنی زبان اوستایی اورد و در بلخ به دست ترکان کشته شد و مزارش در مزار شریف است به خاطر همین در اوستا به مکانهای شرق ایران نیز اشاره شده و راز زندگی زرتشت همین است و ایشان ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد بودند همچنین تورانی ها ترک بودند
توروخدا اینقدر هی آذربایجان آذربایجان نکنید که آذری از بین رفته و تورکان اونجا ساکنند همون مولانارو دو دستی دادیم رفت کافیه تا به لرها با تمسخر و زخم زبان بگن کولی هندی! ایرانی اینقدر از خودش متنفر و دور شد
مولانا بلخی وزرتشتشت هم بلخی
زرتشتبهاحتمالقویدرشمالغربیعنیهماننواحیاردبیلوهمدانواذرایجانزندگیمیکردهچراکهپیامبردورانمادهابودکهمادهادرهمدانامروزیحکمرانیمیکردندودریکیازجنگهایمادهاکشتهشد.
با توجه مستندات محکم تاریخی و نظریه های دانشمندان و وجود آتشکده های تاریخی داخل و اطراف شهر ارومیه به نظر میرسه زادگاه زرتشت اطراف دریاچه ارومیه می باشد.همین کلمه آذر گشسب و آذربایجان که بر گرفته از آتش خودش دلیل میتونه باشه.
من جایی خوندم زرتشت در مناطق شمال غربی ایران آذربایگان و مغ ان و توالش و دشتهای آن ناحیه به دنیا آمد و به کوه ساو آلان رفت به معنی دریافت کننده ی وحی و کتاب آورد ، ولی در آخر میگه اسم مادرش دوغو بود که در تالش هنوز هم دو دو نه نه صدا میکنن مادرهاشونو ، یعنی انقدر سخته بخواهیم قبول کنیم دوغو هم واژه ی آذربایجانی ست به نام زاییدن، کسی که میزاید، دو دو و نه نه چیه دیگه ، من تهرانی هستم ولی اگر اینکه جمهوری آذربایجان بیاد بگه این پیامبر بزرگ در روستایی در جنوب شرقی آن کشور ود مرز ایران و آذربایجان به دنیا آمده ولی همچنان آذربایجان نامیده میشه ، واقعاً باید کردها و جنوبی ها و لر ها و تهرانی ها و رشتی ها و خراسانیها و بلوچها باید بیان بگن نه این درست نیست مثلاً توی یزد به دنیا آمده! ! من درک نمیکنم اینهمه تعصب الکی چیه ؟خوب خوش به حالشون یه پیامبر خوب داشتن آذریها نوش جونشون
ارومیه بوده روستایی هست که قبر مادر زرتشت میگن از قدیم کلی هم اشیا دراوردن کتابهای قدیمی دریای شور اورمیه رو گفتن