پژوهش‌های تاریخیتاریخمقاله‌ها

جایگاه زن در شاهنامه و ایران باستان

مقاله جایگاه زن در ایران باستان و از دید فردوسی به قلم محسنی

کورش محسنی: برای بررسی جایگاه زن در شاهنامه، نخستین افسانه ای که می تواند به ویر پژوهنده برسد, بی گمان داستان رزم گردآفرید با سهراب است. این داستان اگر چه در برابر داستانهای دیگر کوتاه است ولی نکته های ریز و آموزنده ای در خود دارد که بایسته است به آنها پرداخته شود. این داستان براستی یکی از فرازهای شاهنامه است. خود ِ واژه ی «گردآفرید» به معنای «پهلوان زاده» است. در این داستان گردآفرید دختر زیباروی, پهلوانی و جنگاوری و افسونگری را درمی آمیزد و رزم آورده و نیرنگ می سازد. اما در این داستان از دل «نیرنگ» و «افسونگری», معنای تازه ای بیرون کشیده می شود و بیکباره خواننده می تواند این نیرنگ ها و افسون ها را حتی ستایش کند!.

او یک تنه به کاراز درآمده و بانگ هماورد خواهی برمی آورد و شگفتا که جز سهراب –کسی که پشت رستم را به خاک می زند- کسی را از میان آن همه سپاهیان, دل رزم و رویاروی با گردآفرید نیست! پهلوانانه می جنگد و زمانی که سهراب از دختر بودن او آگاه می شود, از خرَد خود بهره گرفته و افسونی در کار می کند و چهره گشوده و روی زیبای خود را به سهراب می نمایاند. آنگاه سهراب را که دلباخته ی پهلوانی و زنانگی او شده فریب داده و به او دل استواری می دهد که هم خود و هم دژ سپید را به او وا خواهد گذاشت… سهراب در پی او به پای دژ می رود. در درون دژ پدرش گردآفرید، گژدهم به پیشواز دختر خود آمده و به گونه ای به او می فهماند این نیرنگ -که در راه ایران کرده ای- نکوهیده و پلید نیست:

بر دختر آمــــــد همــــی گــــــژدهم   —   ابا نام داران و گردان بهم
بگفتـــــش که ای نیک دل شـــــــــیر زن —  پـــــــــر غـــــم بد از تو دل انجمن
که هم رزم جستی هم افسون و رنگ  —   نیامد زکار تو بر دوده ننــگ

گردآفرید بر بالای دژ رفته و با سخنان نیشدار, سهراب را که از پایین به او می نگرد خوار می دارد و به او می گوید که سزاوار پیوند با یک زن ایرانی نیست! بیاد داشته باشیم که در این افسانه فردوسی گوشزد می کند که کوشش و رزم و نیرنگ و افسون در راه پاسداری از ایران و ایرانیان, زن و و مرد نمی شناسد. یک زن اینچنین می تواند با بهره جستن از ویژگی های زنانه ی خویش به یاری ایران بشتابد و حتی جایگاهی فراتر از مردان بیابد. پیمان شکنی و خوارداشت و نیرنگ همان گونه که در میان دیگر کهرمانان مرد شاهنامه –که در راه پاسداری از ایران می جنگند- معنایی دیگر دارد و نکوهیده نمی شود, برای این زن پهلوان نیز نکوهیده نیست و حتی به وارونه ستایش می شود. فردوسی بزرگ در اینجا به برتری زنان اشاره دارد که افزون بر برابری در نیروی بازو و خرد, می توانند با بهره گیری از ویژگی های زنانه ی خود توانمندترین و خردمندترین پهلوانان مرد را نیز به زانو درآورند.

برای پی بردن به جایگاه والای زنان در شاهنامه, بسنده است که به داستانهای: رودابه, شهبانوی کابلستان(سیندخت), گردآفرید, کتایون, منیژه و…. در شاهنامه بنگیرم. بیاد داشته باشیم اسپاشی را که فردوسی و افسانه های او در آن بوده! در زمانی کمابیش نزدیک به فردوسی, در باختر به اصطلاح مردم سالار(یونان/روم) زنان به همراه بردگان, حتی انسان شناخته نمی شدند و حق رای نداشتند در حالی که در ایران نزدیک به همان دوران یعنی دوران ساسانی, زنان –حال به هر انگیزه ای- به جایگاه شاهی رسیده اند. از همین روی است که فردوسی بزرگ نیز در شاهکار خود جایگاهی برابر و یکسان به زنان می دهد چرا که او نیز پرورش یافته ی این فرهنگ است.

ناآگاهان و کینه داران به فرهنگ و شکوه ایران, کوشیده اند به گونه ای با جدا کردن بخشی از سروده های فردوسی و نهادن آن در میان, فردوسی و ایرانیان را زن ستیز بازشناسانند! برای نمونه:

چو با زن پس پرده باشد جوان   –  بمانـد منش پسـت و تیره روان

ولی اگر در شاهنامه خوب نگریسته شود و به ژرفنای سخن پی برده شود، می بینیم که فردوسی هرگز پادزنان ( ضد زنان ) نبوده است و بارها خرد و نیکی را در منش زنان ستوده است. ولی باید دانست که همانگونه که بازیگران مرد و نرینه‌ی شاهنامه –این دفتر فرزانگی- بد و خوب دارند, بازیگران زن و مادینه هم بد و خوب دارند! برای نمونه, در داستان پرآب چشم سیاوش –که سودابه بازیگری منفی زنانه دارد- از زن بد سخن رانده شده, که این بازیگر می توانست مرد هم باشد و به سخن دیگر پیوندی با جنیسیت بازیگر و زن بودنش ندارد.

در شاهنامه زنانی را می بنیم که چنان آزاد و خردمند و نیرومند هستند, که امروزه –حتی با موج برابر سازی حقوق زن و مرد که در جهان راه افتاده- بسادگی می توانند الگوی زنان باشند. برای پی بردن به این پرسمان بسنده است که به تابوشکنی ها و چیرگی بر سنت های نادرست و زن ستیز اجتماع و خانواده و تیره ها که به دست زنان در شاهنامه انجام می شود با دید ژرفتری نگریسته شود. گناه بر گردن فردوسی نیست که زنان و مردان ما امروز این داستان ها را نمی خوانند و از آنها پند و الگو نمی گیرند! و به وارونه از سر ناآگاهی او را زن ستیز می انگارند!

زنان ما باید که با بهره گیری از همین بن مایه های میهنی جایگاه والای خود را بشناسند و سپس با پیوند زدن این پیشینه‌ی روشن و افتخارآمیز، با روش‌های نوین و هماهنگ جهانی به جایگاه راستی خود گام بردارند.

چــو فــرزند را باشــد آئیـن و فر    –     گرامی به دل بر چه ماده چه نر

نگارنده: کورش محسنی برگرفته شده از تارنگار: تاریخ, جشنها و زبان پارسی

جایگاه زن در ایران باستان و آیین زرتشتی

کوزش محسنی : در ایران کهن و فرهنگ ایرانی به نظر جایگاه زن در ایران باستان یک جایگاه ویژه است و زنان نسبت به آن دوران در برابر دیگر جوامع از جایگاه مناسبی برخوردار بوده‌اند. نمونه‌های بارز این موارد در افسانه‌ها و داستان‌ها و آیین‌های ایرانی قابل مشاهده است. از این جمله می‌توان به گردآفرید یا گردآفرین دختر گژدهم هماورد سهراب ، سین دخت مادر رودابه در شاهنامه فردوسی ،  پوروچیستا کوچک‌ترین دختر از سه دختر زرتشت که نام او در گاهان ( سروده های زرتشت ) آمده، اشاره کرد. همچنین می‌دانیم طبق گل‌نبشه‌های به دست آمده است تخت جمشید ، زنان در زمان هخامنشیان دارای املاک، کارگاه‌ها، مشاغل بزرگ بوده و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده‌اند.

گذشته از مقام‌های بالایی که در دوران هخامنشیان و اشکانیان زنان ایرانی کسب کرده اند در نهایت می‌توان به جایگاه زنان در زمان ساسانیان اشاره کرد که گاه به بالاترین جایگاه کشورری رسیده‌اند. از جمله پوراندخت دختیر خسروپرویز و آزرمی‌دخت دختر خسروپرویز ساسانی که توانستند برای مدت کوتاهی به جایگاه پادشاهی ایران برسند. اما در ادامه باید به موضوع سیاه‌نمایی‌های دروغین پرداخت که نسبت به تاریخ پرشکوه ایران اظهار می‌شود.

به نظر می‌رسد بیش‌تر استناد بدخواهان تاریخ و فرهنگ ایران برای سیاه‌نمایی در جایگاه زن در ایران باستان و تاریخ، فرهنگ و آیین‌های کهن ایرانی، به کتاب وندیداد است. در این کتاب احکامی وجود دارد که در آن نسبت به شرایط حدود ۳۰۰۰ تا ۱۵۰۰ سال پیش، درست مانند دیگر احکام ادیان همان دوران، قوانینی درباره زنان وضع شده که امروزه و با توجه به معیارهای بروز شده‌ی جوامع کنونی، به نظر عجیب و گاه ظالمانه می‌آید.

گرد آفرید

تضاد کتاب وندیداد با دین زرتشت و فرهنگ ایرانی

نکته مهم این است که همه این را بدانند که #کتاب_وندیداد هیچ ارتباطی با فیلسوف و پیامبر موحد ایرانی یعنی #زرتشت ندارد. #اوستا دارای بخش‌های گوناگونی است که تنها بخشی از آن سخنان زرتشت است و دیگر بخش ها را روحانیون زرتشتی در درازمدت به اوستا افزوده‌اند. به احتمال فراوان این بخش یعنی وندیداد بازتاب نظرات مغان ماد است- در واقع وندیداد و احکام آن هیچ ربطی به آیین ایرانی زرتشتی ندارد و از بخش‌های افزوده شده به شمار می آید.

وندیداد یا در اصل وی-دیو-داد که از واژۀ اوستایی وی دَئِوَ داتَ برگرفته شده است و معنای آن قوانین بر ضد دیو یا پلیدی است. یکی از نسک‌ها یا کتاب‌های پنج‌گانهٔ اوستای امروزی است و بیشتر به احکام فقهی (شامل مسائل بهداشتی و آیینی) می‌پردازد. این کتاب هیچ ارتباطی با زرتشت ندارد و احتمالا توسط مغان ماد یا روحانیون زرتشتی نوشته شده است و دارای اصالت دینی نیست. به نظر می‌رسد کتاب وندیداد و احکام آن درباره جایگاه زن در ایران باستان، پس از تحریف اوستای راستین و در دوران بلاش سوم اشکانی تکمیل شده است.

جایگاه زن در ایران باستان اوستا وندیداد
جایگاه زن در ایران باستان اوستا وندیداد

سخنان زرتشت گات ها و برابری منزلت زن و مرد در ایران باستان

تنها بخشی را که خود زرتشت سروده است به نام #گاتاها یا #گاهان یا #گات_ها است و دیگر بخش های اوستا مربوط به روحانیون بوده و تفاسیر ایشان به حساب می آید و در کل ارتباطی به آیین زرتشتی ندارد. واژه‌ها و زبانی که در گات‌ها به کار رفته ارتباط مستقیم دارد به زادگاه زرتشت یعنی بلخ و شمال شرقی ایران بزرگ و این زبان یک زبان ایرانی باستان به‌شمار می‌آید. در گات‌های زرتشت و دیگر بخش‌های اوستا، همواره به زن و مرد هم‌زمان و برابر با یک اشاره شده است. برای نمونه در یسنا، هات ۳۰ بدن ۲ جایگاه برابر زن و مرد و آزادی گزینش را می‌بینیم:

پس بهترین گفته ها را با گوش بشنوید و با اندیشه ای روشن بنگرید؛ سپس هر مرد و زن از شما از این دو راه نیکی و بدی، یکی را برای خود برگزیند. این آیین را پیش از آنکه روز بزرگ، روز برگزینی راه زندگانی معنوی و مادی فرارسد، دریابید و نیک بفهمید.

ایزدبانوان در اوستا نیز موقعیت والایی دارند. برای نمونه آناهیتا در ظاهر دوشیزه‌ای است زیبا با اندامی زیبا. در بخش آبان‌یشت که این به ایزدبانو تعلق دارد، نام بیش‌تر بزرگان و پهلوانان و شاهان ایرانی را می بینیم که به درگاه وی نیایش می‌کنند. از میان شش امشاسپند یا همان فرشته در آیین زرتشتی، سه امشاسپند زن یا مادینه هستند سه تای دیگر نر یا مرد هستند. از این بابت ( زن در ایران باستان ) در هیچ فرهنگ دیگری نمونه‌ای را نخواهیم دید. پایان باید اشاره کرد هیچ فرهنگی و هیچ ملتی خالی از ضعف و اشتباهات نیست و بی گمان این موضوع شامل حال ایرانیان نیز می شود.

اوستا و وندیداد کتاب روحانیون زرتشتی
اوستا و وندیداد کتاب روحانیون زرتشتی
ذکر منبع نوشتار

بهره‌گیری از نوشته‌های این تارنما یعنی تارنمای بازگویی ، تنها با ذکر نا نویسنده ( کورش محسنی ) و URL نشانی اینترنتی مجاز است.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. باید زنی که هندوتباران برای مردمان عیلامی و هورواوراتویی ساختند را در نیروزد و چاکرزن و دشتان و هزاران چیز متعفن یافت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا