شماره ۱۰: شعر باهمی یا فرصت ها رضا محسنی
شعر دهم به نام باهمی یا فرصت های از دست رفته
در این پست شعر فرصت ها یا شعر باهمی از محمد رضا محسنی برگرفته شده از کتاب مجموعه اشعار محمد رضا محسنی حقیقی ویرایش یکم، شعر دهم، دفتر یکم بازگویی شده است. این کتاب در سال ۱۳۹۲ در شیراز منتشر شده است. شعر فرصت ها یا شعر باهمی یک غزل ۷ بیتی است.
وه چه فرصتها که رفت از کف، برای باهمی
برگزیدیم آن هیاهو را بهجای باهمیلحظهها از دست رفت ای دوست، آه از لحظهها
اینچنین بشکسته شد بالِ هُمای باهمیما بهجای دوستی رهپوی تنهایی شدیم
لیک بود آغاز رَه در سر هوای باهمیروی برگرداندهایم از دوستان و هرکسی
کز لباش آمد به گوش ما صدای باهمیعاشقان را خسته و افسرده میبینم چرا؟
دستِ گردون با توام! این شد سزای باهمی؟ای دریغ از عشق و پیمان کز جفایی بشکند
عمر را گر بِخرَدی میکُن فدای باهمیآریاوُش بگذر از این مردمانِ سَرددل
جستوجو کن تا بیابی آن سرای باهمی
شعر باهمی یک شعر جدید و شعر نو از شاعر معاصر برگرفته شده از دفتر مجموعه اشعار رضا محسنی حقیقی > بخش غزل ، قصیده و مثنوی ها > بخش یکم عاشقانههای غزل قصیده مثنوی ، صفحه ۱۴
برخی از واژه های به کار رفته در شعر و معنای آن ها
باهمی = با هم بودن، در کنار یکدیگر بودن، اتحاد، یکی شدن.
هما = هما در افسانه ها و استوره های ایرانی پرنده ای فرخنده است که سایه ی آن بر سر کسی اگر بیفتد سعادت و خوشبختی به وی روی خواهد آورد و به همین دلیل همیا سعادت یا مرغ سعادت نیز نامیده شده است. از این نام بارها در ادبیات پارسی یاد شده است. همچنین نماد یا لوگو هواپیمایی ملی ایران برگرفته شده از این پرنده استوره ای است.
سزا = پاداش، جزا.
سرا = جایگاه، بارگاه، منزلگاه، سازه و بنا.
شعر بسیار زیبایی بود. نکته مهم همین هست که از واژه های پارسی در اشعار آقای محسنی استفاده میشه همیشه! این برام جالب هست. کسی آماری در این زمینه داره که مثلا توی کل اشعار چقدر واژه ها پارسی سره بوده؟ اینجوری کار برای شاعر خیلی سخت میشه