مقاله پانترکیسم در ایران از ادعا تا واقعیت – محمدرضا محسنی
عنوان مقاله: پانترکیسم در ایران ، از ادعا تا واقعیت
نویسنده: محمد رضا محسنی حقیقی – شاعر، نویسده و پژوهشگر
رایانامه: Info@rezamohseni.ir
هرگونه برداشت از مطالب تنها با ذکر نام نویسنده و نشانی اینترنتی مجاز است. شیوه ارجاع: محسنی، محمدرضا ( ۲۵ مهر ۱۳۹۶ ). «پانترکیسم در ایران، از ادعا تا واقعیت»، تارنمای https://rezamohseni.ir
این نوشتار منتشر شده، تنها شامل بخش آغازین مقاله شامل چکیده و پیشگفتار مقاله است، در صورت نیاز میتوانید مقالهی کامل را در قالب فایل PDF با کلیک روی این لینک دانلود کنید: پانترکیسم در ایران محمد رضا محسنی
Pan-Turkism: claim and reality
MohammadReza Mohseni Haghighi
Writer, poet and researcher – Email: info@rezamohseni.ir
Abstract
Pan-Turkism, as an all-embracing movement which tries to gather all Turkish speaking people under one flag, has targeted many countries including Iran. This movement focuses on different questions in different countries regarding passage of time and political and cultural structures of that country. So, it’s imperative to investigate the accuracy of its advocates claims looking at their activities in Iran. Some of the prominent claims and activities of the supporters of this movement in Iran – who make their demands through different channels and media as national, civil, ethnic, separatist groups – include:
- Using “nation” as a title for Turkish speaking people of Azerbaijan.
- Lack of media, books, publication in Azerbaijani Turkish language.
- Inventing and using “Pan-Fars”
- Claiming of the economical and social discrimination against Turkish speaking people in Iran
- Conspiracy theory about the hidden governmental hands in intentionally damaging region environment, such as drying up Lake Urmia.
- Claiming that Iran as a country and state had been nonexistent before Pahlavi dynasty.
- ۳۰ million or 40% of Iran population are Azarbayejani speaker.
Keywords
Pan-Turkism in Iran, Pan-Turkist, Iran, Azerbaijan,
چکیده مقاله پانترکسیم در ایران، از ادعا تا واقعیت
جنبش پانترکیسم باتوجه به ماهیت همهخواه بودن و کوشش یرای گردهمآوردن ترکزبانان جهان زیر یک پرچم، کشورهای فراوانی از جمله ایران را مورد هدف قرار داده است. این جنبش در کشورهای گوناگون باتوجه به گذر زمان و ساختار سیاسی و فرهنگی آن کشور، بر روی پرسمانهایی متفاوت تمرکز دارد. به همین دلیل بررسی درستی و یا نادرستی ادعاهای مطرح از سوی هواداران پانترکیسم با تمرکز بر جنبشها و کُنشگریهای ایشان در کشور ایران دارای اهمیت است.
از جمله مهمترین ادعاها و فعالیتهای کُنشگران این جنبش در ایران، که گاه در قالب و با نام گروههای ملی، مدنی، قومگرا، جداییخواه، هویتطلب و غیره از طریق رسانههای گوناگون خواستهای خود را مطرح میسازند، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- بهکار بردن اصطلاح «ملت» برای مردم ترکزبان آذربایجان
- نبود رسانه، کتاب و نشریه به زبان ترکی آذربایجانی
- ابداع و بهکارگیری اصطلاح «پانفارس»
- ادعای تبعیض اقتصادی و اجتماعی نسبت به مردم ترکزبان در ایران
- ادعای وجود دسیسهی دولت جهت از میان بردن محیط زیست منطقه از جمله خشکاندن دریاچه ارومیه
- ادعای نبود کشور و دولتی به نام ایران تا پیش از روی کار آمدن خاندان پهلوی
- ادعای جمعیت ۳۰ میلیونی یا آمار ۴۰% آذریزبان در ایران و…
کلیدواژهها
پانترکیسم در ایران ، پانترکیسم، پانترکیست، ایران، آذربایجان
پیشگفتار/اهداف پانترکیستها در کشورهای دیگر
جنبش پانترکیسم از سال ۱۸۸۰٫م از سوی نواندیشان کشور ترکیه و با هدف یکپارچه ساختن همگی ترکزبانان، بنیانگذاری شده (فیشمن، ۲۰۱۱: ۲۶۹) و تاکنون در ریختارهای گوناگون نمود پیدا کرده است. این اندیشه افزون بر کشور ترکیه بر کشورهایی مانند روسیه، گرجستان، یونان، قبرس، اوکراین، ارمنستان، ازبکستان و چین تاثیرگذار بوده است. ایران با توجه به جمعیت ترکزبانی که در بخش شمالغربی خود دارد، مورد توجه جنبش پانترکیسم بوده است، ولی این جریان در تراز جهانی مورد بررسی قرار نگرفته و ناشناخته مانده است.
پانترکیسم، جعل تاریخ و نسلکشی
بهکارگیری خشونت و نسلکشی ارمنیها (United Nations 1985) از سوی ترکان جوان (۱۹۱۵-۱۹۱۷) و کوشش برای زدودن دیگر اقلیتهای ساکن آناتولی مانند کردها، آشوریان (ملسون، کوپر ۱۹۹۶: ۱۳۹) و یونانیان (Rummel, 1997: Chapter 5) میتواند ارتباط مستقیمی با جنبش پانترکیسم داشته باشد.
کانونهایی که اندیشههای پانترکیستی را رواج میدهند برای پیشبرد اهداف خود موضوعهایی را مطرح میکنند که معمولا در محافل علمی دارای اعتبار نیستند و بیشتر کوشش آنها بر تاثیرگذاری روی عامهی مردم است. برای نمونه تاریخنگاری نویسندگان ملیگرای ترکیه پیرامون ریشهی ترکی اقوام باستانی مانند: ایلامی، سومری، هیتی، سکا، سرمت، سرخپوستان آمریکایی، مجارها و کموبیش همگی اقوام باستانی آسیای میانه[۱] مردم اسکاندیناوی و آینوهای ژاپن[۲]، تمدنهای کهن آسیای غربی تا سیبری و آناتولی تا غرب چین[۳] قابل توجه است.
همین ادعاها در ایران و نسبت به اقوام ایرانیتبار و ایرانیزبان مانند اشکانیان، سرمتها، مادها، سکاها و… وجود دارد. در پی این ادعاها تمدنهای روم، چین، هند، مصر و اتروسکانها و .. در واقع دارای ریشهی ترکی هستند.[۴]
پانترکیسم چیست
پانترکیسم از گردآمدن ترکزبانان سراسر جهان زیر یک پرچم یگانه بدون توجه به پیشینهی تاریخی، فرهنگی و زبانی سخن میگوید. احتمالا الگوی تاریخی خود را از دو امپراتوری عثمانی و مغولها میگیرد. نظریههای سیاسی پانترکیستها که مربوط به کشور ایران میشود گسترهای بزرگ دارد که در این مقاله میکوشیم به چند مورد برجستهتر و با اهمیتتر اشاره کنیم.
این ادعاها که گاه به صورت ارائهی آمارهای جمعیتی اغراق آمیز، رسانهای و گاه شامل بهکارگیری اصطلاحات حقوقی و شیوههای نوشتاری جدید و یا زیر سوال بردن نامها، جاینامها و سرانجام ادعای دسیسهچینیهای گوناگون در کشور ایران، معمولا در شبکههای اجتماعی و اینترنت مطرح میگردد نیازمند بررسی در یک چهارچوب علمی است تا درستی یا نادرستی آنها روشن شود.
تاریخچهی نقد پانترکیسم در ایران و جهان
پانترکیسم در تراز جهانی اندیشهی سیاسی شناخته شدهای است و کسانی مانند جیکوب لاندو (لاندو ۱۹۹۵) ولادمیر مینورسکی (رضا ۱۳۸۳: ۵۴۹-۵۵۶) رئیسنیا (رئیسنیا ۱۳۹۴) کاوه فرخ (فرخ، ۲۰۱۶) به بررسی و نقد آن پرداختهاند. ولی باتوجه به آنکه نظریههای پانترکیستی با گذر زمان دگرگون گشته و همواره با ادعاهای تازهای از سوی نواندیشان پانترکیست روبرو میشویم، همچنین باتوجه به اینکه تمرکز نقد و بررسیهای این اندیشهی سیاسی هیچگاه به صورت تخصصی روی کشور ایران نبوده است، پرداختن به این پرسمان بایسته مینماید. لذا جستار پیش_رو به بررسی پیشینه و وضعیت کنونی اندیشهی پانترکیسم و تاثیرات آن بر نظام سیاسی و فرهنگی کشور ایران میپردازد.
پانترکیسم در ایران اهدافی جداگانه از دیگر نقاط جهان را دنبال میکند.
نویسنده: محمد رضا محسنی حقیقی – شاعر، نویسده و پژوهشگر
ارتباط با نویسنده رایانامه: Info@rezamohseni.ir
۱- آذریها، ملیت یا قومیت؟
گروههای پانترکیستی، ایران را کشوری چندملیتی میدانند و اقوامی مانند بلوچ، کُرد، آذری و.. را ملتهای درون ایران برمیشمارند. بررسیها و تعریف واژه و اصطلاح ملت در سامانهی نوین سیاسی نوین دارای تعریف مشخص است. برای نمونه: «ملت به گروهی از انسانهای دارای فرهنگ، ریشه نژادی مشترک و زبان واحد اطلاق میگردد که دارای حکومتی واحد هستند یا قصدی برای خلق چنین حکومتی دارند.» (مککین، ۲۰۰۵: ۲۰۵۱) ملت تعریفی فراتر از قومیتها دارد. ملت اشارهای است به گروهی بزرگتر از قومیتها که دارای ویژگیهای مشترکی مانند زبان، سنتها، آیینها، رسوم، تبار هستند.[۵] همزیستی درازمدت و سامانمند، فرهنگ، حیات اقتصادی، سرزمین و سرزمین مشترک از دیگر نشانههای یک ملت است.[۶]
زبان و ملتسازی
آنچه آشکار است زبان به تنهایی عامل تشکیل یک ملت در جهان مدرن نیست. برای نمونه ایرلندیها و انگلیسیها از یک زبان مشترک برخوردارند ولی هرکدام خود را از نظر فرهنگ و تاریخی دو ملت جداگانه میدانند. همین جریان دربارهی کشورهای عربی و غیره نیز وجود دارد و باوجود کوششها تاکنون یکپارچگی کشورهای عربزبان به معنای واقعی به انجام نرسیده است.
همچنین زبان مشترک اسپانیولی کشورهای آمریکای جنوبی هیچگاه باعث ایجاد یک ملت یگانه نشده است. به وارونهی این پرسمان، در کشورهایی مانند سوئیس، چین، هند و آمریکا زبانهای گوناگون وجود دارد ولی همگی انسانهای درون مرزهای این کشورها یک ملت بهشمار میآیند.
سوئیس: ۶۱% آلمانیزبان، ۲۳% فرانسویزبان، ۸% ایتالیاییزبان و…[۷]
آمریکا: ۸۰% انگلیسیزبان، ۱۲% اسپانیولیزبان
چین: در چین نزدیک به ۲۹۲ زبان وجود دارد[۸]. ماندارانیزبان ۷۰%[۹]، ۳۰% دیگر زبانها
هند: هندی ۲۵۸–۴۲۲ میلیون تن، بنگالی ۸۳ میلیون تن، تلگو ۷۴، مراتی ۷۲، تامیلی ۶۱، کانارایی ۵۵، اردو ۵۲، گجراتی ۴۶ و…[۱۰]
تبار و ملتسازی
حتی تبار یکسان نژادی نیز نمیتواند به تنهایی سازندهی ملت باشد. برای نمونه
در کشور آمریکا:
آمریکایی_ژرمنی: بیش از ۵۰ میلیون تن، ایرلندی_آمریکایی ۳۷ میلیون تن، مکزیکی_آمریکایی ۳۱ میلیون تن، انگلیسی_آمریکایی ۲۸ میلیون تن[۱۱]، آفریقایی_آمریکایی ۴۲ میلیون[۱۲]
در هند:
۸۰% هند، ۱۳% مسلمان، ۲٫۳% سیک، ۱٫۹% بودایی و دیگر ادیان زرتشتی، بهودی و…[۱۳]
دین نیز به تنهایی نمیتواند سازندهی یک ملت باشد.
در چین:
۸۷% خداناباور، تائویسم یا..، ۶% بودایی، ۲% مسیحی، ۲% آیینهای بومی، ۱٫۷% مسلمان و…[۱۴]
۲- نبود رسانه، کتاب و ممنوع بودن بهکارگیری زبان ترکی آذری
ادعای نبود رسانه، نشریه، یا ممنوع بودن بهکارگیری زبان ترکی و نبود کلاسهای آموزشی به زبان ترکی آذری از جمله ادعاهایی است که همواره از سوی کُنشگران پانترکیست مطرح میشود که درستی یا نادرست این موارد باید بررسی شود.
در مادهی ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است:
«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان باشد. ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است»
برپایهی این قانون
- تدریس در آموزشگاههای دولتی به زبان و خط رسمی کشور یعنی فارسی است.
- رسانههای گروهی به زبانهای بومی و قومی آزاد است.
- مطبوعات به زبانهای بومی آزاد است.
- تدریس ادبیات زبانهای بومی و قومی آزاد است.
- زبان فارسی زبانی مشترک در نظر گرفته شده است.
صدا و سیمای ایران هماکنون ۲۴ شبکهی محلی دارد که دستکم در چند شبکهی استانی ملی روزانه برنامههایی به زبان ترکی پخش میشود. از جمله شبکههای استانی سهند ( تبریز )، اشراق (زنجان )، سبلان ( اردبیل )، آذربایجان غربی و شبکهی برونمرزی سحر. (Wikipedia, List of Azerbaijani-language television channels)
چاپ و پخش نشریه، مجلات و کتاب.. به زبان ترکی_آذری سالها در حال انجام است. یک آمار بهچاپ رسیده در سال ۱۳۷۳ خورشیدی از چاپ نزدیک به ۹۳۴ عنوان، کتاب، روزنامه، مجله و نشریات خبر میدهد (موسوی ۸). آمار تازهتر از آثار چاپ شده به زبان ترکی آذربایجانی در تارنمای رسمی خانهی کتاب در دسترس است. در بخش جستجوی تارنما با محدود کردن جستجو به زبان ترکی نزدیک به ۲۵۹۳ عنوان کتاب ثبت شده یافت میشود (تارنمای خانه کتاب ۱۳۹۴)
زبان و ادبیات ترکی در دانشگاه تبریز مطابق با قانون اساسی ایران تدریس میشود (تارنمای دانشگاه تبریز ۱۳۹۴). همچنین زبان ترکی استانبولی در تبریز تدریس میشود (مرکز آموزشهای آزاد و مجازی دانشگاه تبریز ۱۳۹۴). در برپایهی همین قانون تدریس در مدارس با زبان و خط مشترک ایران یعنی فارسی انجام میشود. هماکنون بیشتر تمرکز نظریهپردازان پانترکیست بر تدریس دروس به زبان ترکی در مدارس دولتی به عنوان یک حق بشری است. این درحالی است که مراجعه به ماده ۲۷ میثاق بین الملل حقوق مدنی- سیاسی، به ما نشان میدهد که تدریس و ایجاد آموزشگاه به زبان قومی توسط دولتها یک الزام نبوده بلکه جلوگیری از سخنگفتن اقلیتها به زبان خود را منع میکند[۱۵].
بیپایه بودن برخی از این موارد باعث واکنشهایی ار سوی دولت ایران نیز شده است. برای نمونه دولت ایران این گروهها را وابسته به سازمانهای جاسوسی میداند. برخی از اسناد نیز این گفته را تایید میکنند:
برای نمونه روزنامهی جمهوریت از ارتباط شبکهی گوناز تی وی با سازمان سیا خبر داده است. (Hürriyete, 2006) همچنین در گزارش روزنامهی گاردین که برگرفته شده از اسناد ویکیلیکس است به سخنان «مئیر داگان» رئیس موساد، در نشست روز ۱۷ اوت ۲۰۰۷ با «نیکولاس برنز» معاون وزیر امور خارجه آمریکا اشاره شده است که: “ناپایداری در ایران به وسیله ایجاد تنش و التهاب بین قومیتها به پیش برده خواهد شد. این موقعیت بینظیری برای اسرائیل و آمریکا است…” (theguardian, 2007)
همچنین در همین سند (theguardian, 2007) میخوانیم که داگان به گسترش هویتهای اقلیتهای قومی در ایران اشاره کرده است:
Dagan urged more attention on regime change, asserting that more could be done to develop the identities of ethnic minorities in Iran
۳- پانترکیسم و بهکارگیری اصطلاح پانفارسیسم
«پان» یک واژه و اصطلاح یونانی است به معنای کل، همه و… اندیشههای سیاسی گوناگونی در سدههای اخیر به طور عمده برپایهی اشتراک زبانی شکل گرفتهاند که هر یک از این اندیشههای سیاسی دارای تاریخ و پیشینهی تشکیلات حزبی و سیاسی مکتوب و ثبت شده منابع معتبر هستند. برای نمونه میتوان به اندیشههای زیر اشاره کرد:
پانترکیسم: یک جنبش سیاسی است که با عنوان یکپارچهسازی همهی مردم ترکزبان در امپراتوری عثمانی، روسیه، چین، ایران و افغانستان در اواخر سدهی ۱۹ آغاز شد (فیشمن ۲۰۰۱، ۲۶۹). در آن زمان نویسندگانی مانند ضیاگوکلپ (Ziya Gökalp) و هالید ادیب ادیوار (Halide Edib Adıvar) از شکوه و جلال ترکان در گذشته گفتند و نماد خود را گرگ خاکستری (Bozkurt) به عنوان مادر نژاد ترک در نظر گرفتند (Britannica (A), 2016).
پاناسلاویسم: جنبشی مربوط به سدهی ۱۹ برپایهی نژاد اسلاو و یکپارچگی همگی اقوام اسلاو است[۱۶]. نخستین کنگرهی پاناسلاویستها در ماه ژوئن ۱۸۴۸ در پراگ برگزار شد[۱۷].
پانعربیسم: جنبشی برای یکپارچهسازی فرهنگی و سیاسی کشورهای عربزبان که در اواخر سدهی ۱۹ راهاندازی شد. راهاندازی حزب بعث در سوریه و عراق در سال ۱۹۴۳ و سپس راهاندازی اتحادیه عرب در سال ۱۹۴۵ مراحل این اندیشهی سیاسی بودند. رهبر برجستهی این اندیشه جمال عبدالناصر در مصر بود که پس از مرگش حافظ اسد در سوریه، صدام حسین در عراق، معمر قذافی در لیبی کوشیدند رهبری این اندیشه را بهدست بگیرند(Britannica (B), 2016).
پانژرمنیسم: جنبشی که هدف آن یکپارچه ساختن همگی مردم آلمانی و ژرمنیزبان است. ریشههای تاریخی پانژرمنیسم به دوران جنگهای ناپلئون (سال ۱۸۱۵-۱۸۱۳) بازمیگردد(Britannica (C), 2016).
پانایرانیسم: یک اندیشهی سیاسی است که یکپارچگی اقوام و مردمان ساکن فلات ایران و بخشهایی که ایران در آنها دارای نفوذ فرهنگی است میشود. از جمله اوستیاییها، آذریها، کردها، تاجیکها، پشتونها و بلوچها و… این اندیشه در سال ۱۳۲۶ از سوی محسن پزشکپور به صورت رسمی بنیانگذاری شد[۱۸].
پانایرانیسم متفاوت است با دیگر باورهای پان و همهخواه. برای نمونه این جنبش برپایهی زبان مشترک شکل نگرفته است و مشترکات تاریخی و فرهنگی اقوام ایرانی را مورد نظر دارد.
به نظر میرسد اصطلاح «پانفارسیسیم» بهعنوان یک اصطلاح ساختگی، که در هیچ منبع معتبری از پیشینه، تشکیلات حزبی و سیاسی آن یاد نشده، تنها واکنشی است به دید منفی که نسبت به اصطلاح و پیشینهی سیاسی پانترکیسم در ایران وجود دارد. همچنین واکنشی است به، کاربرد واژهی « پانترکیسم » در ادبیات منتقدان این باور سیاسی.
———
۴- تبعیض اقتصادی، اجتماعی برای ترکزبانان
هرچند بررسی وضعیت اقتصادی ترکزبانان در ایران در سنجش با دیگر اقوام نیاز به کار تخصصی و دسترسی به دادههای آماری ویژه دارد ولی برخی از شاخصها و دادههای آماری در دسترس میتواند کم و بیش در این زمینه روشنگر باشد.
مرکز آمار ایران میانگین نرخ بیکاری کل کشور را ۱۰٫۶ اعلام کرده است. آمار بیکاری در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و زنجان به ترتیب: ۷٫۸ و ۹٫۹ و ۹٫۸ پایینتر از کل کشور است و تنها نرخ بیکاری استان اردبیل با ۱۱٫۳ از میانگین کشور بالاتر است. همین آمار برای استان فارس، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، خراسان شمالی، کرمانشاه، کهکیلویه و بویراحمد و لرستان، کردستان و سیستان و بلوچستان به ترتیب: ۱۲٫۴ و ۱۲٫۴ و ۱۵ و ۱۴٫۲ و ۱۵٫۷ و ۱۴٫۸ و ۱۴٫۹ و ۱۱٫۶ و ۱۰٫۹ است (مرکز آمار ایران، ۱۳۹۳).
نرخ باسوادی استانها از مرکز آمار ایران:
نرخ باسوادی در استانهای آذرینشین آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، زنجان و اردبیل به ترتیب عبارت است از: ۸۲٫۰۸ و ۷۸٫۸۴ و ۸۲٫۳۵ و ۸۰٫۷۷ در حالی که آمار رسمی دیگر نقاط کشور شامل: فارس، اصفهان، چهارمحال و بختیاری، خراسان شمالی، کرمانشاه، کهکیلویه و بویراحمد و لرستان، کردستان و سیستان و بلوچیستان به ترتیب عبارتند از: ۸۶٫۳۲ و ۸۷٫۷۷ و ۸۲٫۵۴ و ۸۰٫۲۶ و ۸۱٫۷۲ و ۸۱٫۹۱ و ۸۰٫۴۴ و ۷۷٫۹۷ و ۷۱٫۵۶٫
افزون بر این، به استناد تارنمای رسمی سازمان صنعت ، معدن و تجارت استان آذربایجانشرقی، شهر تبریز به عنوان بزرگترین شهر ترکزبان ایران، سومین قطب صنعتی ایران (بهجز پایتخت) بهشمار میآید:
«با تمرکز صنایع تولید ماشین آلات و تجهیزات در مرکز استان (تبریز) یکی از قطب های صنعتی کشور به شمار می رود. این استان از لحاظ تعداد کارگاه های صنعتی، چهارمین قطب صنعتی کشور محسوب می شود و از امکانات و قابلیت های توسعه صنعتی شایان توجهی برخوردار است» (سازمان صنعت، معدن و تجارت استان آذربایجان شرقی ۱۳۹۴).
آنچه روشن است این است که استانهایی که دارای ساکنین آذریزباناند در این آمارها در ردههای پایین جای نمیگیرند. در این میان استان اردبیل پایینترین جایگاه را در میان استانهای ترکزبان دارد و آذربایجانشرقی بالاترین جایگاه را به خود اختصاص داده است. محرومترین استانهای ایران خراسان شمالی و جنوبی، لرستان، کهکیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان و کردستان بهشمار میآیند.
———–
۵- ادعای قومگرایانه دربارهی دریاچهی ارومیه
در پی کمآب شدن دریاچه ارومیه، از سوی کُنشگران پانترکیست ادعاهایی مطرح شد مبنی بر اینکه دولت ایران به عمد دریاچه ارومیه را خشکانده است. کارشناسان محیط زیست عوامل اصلی خشکیده شدن دریاچه ارومیه را ۱- کم شدن ورودی آب به دریاچه به دلیل وجود سدهای بالادست ۲- وجود چاههای فراوان غیرمجاز در پیرامون دریاچه ۳- خشکسالی چندین ساله دانستهاند. بهگفتهی معاون رئیس جمهور و رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست ایران محمدجواد محمدیزاده، همگی آب ۱۹ سد بالادست دریاچه ارومیه که حدود یک میلیارد و هشتصد میلیون مترمکعب است، به مصرف کشاورزی و صنعت در شهرهای ارومیه و تبریز میرسد[۱۹].
همچنین وزارت نیروی ایران اعلام کرده است که نزدیک به ۴۴ هزار چاه غیرمجاز توسط کشاورزان و باغداران پیرامون دریاچه ارومیه و حوزهی آبریز آن وجود دارد[۲۰].
این در حالی است که مشکلات محیط زیستی تنها گریبانگیر آذربایجان نیست و در مناطق دیگر ایران نیز خشکیده شدن دریاچهها و رودخانه های بزرگ و بحران کمآبی حتی با شدت بالاتر به وقوع پیوسته. در تاریخ ۵/۵/۹۴ خبرگزاریها از خشکیده شدن ۱۰۰% دریاچهی نمک (مهارلو) در نزدیکی شیراز و از تبدیل به بیابان شدن استان فارس خبر دادند[۲۱]. یا میتوان به خشک شدن زاینده رود در شهر اصفهان، دریاچه بختگان در نزدیک شیراز، دریاچه هامون در سیستان و بلوچستان و… اشاره کرد. این مشکلات که در سراسر کشور ایران وجود دارد مربوط است به بحران کمبود آب و خشکسالیهای پیاپی که سراسر منطقه را دربرگرفته است. روزنامهی واشنگتن پست ایران را یکی از ۲۴ کشوری دانسته است که وضعیت آب در آنها خطرناک است[۲۲]. در خرداد ۱۳۹۳ خورشیدی، خبرگزاری جهانی طبیعت بحران آب را بزرگترین چالش ایران خواند. در همین گزارش آمده است که بر اساس مستندات راهبردهای بینالمللی آینده (FDI)، ایران از سالها پیش در معرض بحران آب قرار داشته است[۲۳]. واقعیت این است که موضوع کمبود آب و خشکسالی و… مشکلی سراسری در کل منطقه و نه تنها ایران است و ارتباطی به مسائل قومی و جغرافیایی ندارد.
——
۶- نام ایران، آذربایجان جنوبی و شمالی
نامهایی که همواره از سوی اندیشمندان پانترکیست در ایران مطرح میشود از جمله آذربایجان شمالی، آذربایجان جنوبی و البته بهکار بردن شیوهی نوشتاری واژهی تازه و غیرمعمول «آزربایجان» به جای آذربایجان، همچنین ادعای ۸۰ ساله بودن کشوری به نام ایران که پیش از آن وجود خارجی نداشته است از جمله مواردی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
نخست باید دانست که واژه و اصطلاح «ایران» ریشه در واژهی آریا و آریانا در زبان اوستایی دارد که به شکل (airyana waējah) آمده است[۲۴]. گذشته از وجود نام آریا به عنوان یک نژاد در برابر دَسیوها در متون کهنی مانند ریگودا[۲۵] و همانگونه که پیشتر اشاره شد در اوستا به عنوان یک سرزمین (سرزمین آریاییان) و البته نام افراد و جاینامهایی که در اوستا، آثار تاریخنگاران یونانی، اسناد نوایلامی و اسناد پارتی در ترکیب با واژهی آریا ثبت شده (محسنی ۷۵-۷۹). داریوش بزرگ در سنگنبشتهی آرامگاه خود در نقش رستم فارس، خود را چنین معرفی میکند:
«منام داریوش… پسر ویشتاسپ، یک هخامنشی، یک پارسی پسر پارسی، یک آریایی از تبار آریایی». (Dse 13-14; DNa 8-15)
این سخن به همین ترتیب از سوی فرزند او خشایارشا بازگو میگردد.(XPh 6-13) همچنین داریوش بزرگ دبیرهی بهکار رفته در بیستون را آریایی معرفی میکند. (DBIV.89)
همین روند در زمان ساسانیان و در آثار برجا ماندهی پارسی میانه دنبال میشود. برای نمونه سنگنبشتهها و سکههای اردشیر پاپکان را چنین میشناسانند:
«مزداپرست، خدایگان، اردشیر، شاه شاهان آریاییان، که تبار از ایزدان [دارد]» (اکبرزاده ۲۱ و ۶۸). شاپور ساسانی نیز در نقشرستم خود را شاه آریاییان و ایرانشهر (سرزمین آریاییان) خوانده است. همین الگو (شاه ایران و انیران) از نرسه تا شاپور سوم دنبال شده است[۲۶].
نمونهی دیگر کتابی به زبان پهلوی به نام شهرستانهای ایرانشهر است که نزدیک به اواخر فرمانروایی ساسانی نگاتشته شده است که در بخشهایی از آن به مناطق جغرافیایی و ساختار سیاسی شهرهای ایرانشهر پرداخته شده است[۲۷].
تاریخ نگاران ایرانی و عرب پس از از میان رفتن ساسانیان، بارها از نام ایران یاد کردهاند. از جمله جاحظ، راغب اصفهانی، مقدسی، مسعودی، ابوریحان بیرونی، ابن حوقل، ابن خلدون، ابولفدا، ابن کثیر، فضل الله العمری، ابن عربشاه، قلقشندی، حمزهی اصفهانی و ثعالبی و… که هریک صراحتا از ایرانشهر، ایران، فرس، فارس و.. به عنوان یک منطقهی جغرافیایی و یک ملت یاد کردهاند (سجادی ۱۳۹۳).
در آثار دیگر هم افزون بر نام پارس که گاه برابر با ایران بهکار میرفته است بارها از نام ایران یاد شده است. برای نمونه شاهنامهی فردوسی که بیش از صدهابار نام ایران در آن بهکار رفته یا سرودههای نظامی گنجوی شاعر پارسیزبان و ایرانی[۲۸] اهل اران و منطقهی شمالی رود ارس. (جمهوری آذربایجان کنونی)
در نامهها و اسناد مربوط به دوران صفوی نیز بارها و بارها از نام کشور ایران یاد شده است که در اینجا تنها به چند نمونه بسنده میکنیم. برای نمونه نامهی شیخ صفی نوهی شاه عباس به پادشاه هند که در آن خود را پادشاه ایران و جانشین خسروان باستان و کیانیان مینامد. ( قائم مقامی ۱۳۸۴: ۴۰) در مکاتبهای دیگر شارلکن شاه اسماعیل صفوی را شاه ایران و برادر و بهترین دوست میخواند (نوایی ۱۳۷۷: ۱۸۶-۱۸۷) منابعی مانند عالمآرای عباسی و احسن التواریخ که مربوط به همان دوره هستند بارها و بارها از نام کشور ایران یاد کردهاند.
نادرشاه سردودمان فرمانروایی ایرانی[۲۹] افشار سکهی خود را به این شعر مزین کرده که در آن خود را شاه ایران مینامند:
«سکه بر زر کرد نام سلطنت را در جهان / نادر ایران زمین و خسرو گیتی ستان»
گذشته از اینها در قانون مشروطه و متمم آن نیز بارها و بارها از نام ایران و مملکت ایران، سلطنت ایران، ملت ایران، پایتخت ایران و … یاد شده است[۳۰].
از دیگر مواردی که امروز در محافل غیرعلمی و شبکههای اجتماعی رواج دارد، بهکار بردن اصلاح آذربایجان شمالی و آذربایجان جنوبی است. گاه دیده میشود که در اشاره به کشور جمهوری آذربایجان از نام آذربایجان شمالی و در اشاره به آذربایجان ایران از نام آذربایجان جنوبی یاد میشود. حتی جنبشهای سیاسی جداییخواهانهای به نام جاماح (جنبش آزادیبخش ملی آذربایجان جنوبی)[۳۱] یا گاموح[۳۲] با بهرهگیری از همین نام وجود دارند.
آنچه بررسی اسناد نشان میدهد این است که نام آذربایجان یک نام ایرانی است (میناهان ۲۰ / شامو ۲۶ / بازورث ۹۲) برگفته شده از نام ساتراپ ماد در زمان هخامنیشان آتروپات، که در زمان اسکندر نیز روی کار ماند[۳۳]. تا سدهی بیستم تنها به سرزمینهای زیر رود ارس اطلاق شده و برای سرزمینهای بالای رود ارس از نامهایی مانند آلبانیای قفقاز، اران بهره برده میشده است[۳۴]. حتی در اسناد کم و بیش تازهای مانند پیماننامههای گلستان (۱۸۱۳) ترکمانچای (۱۸۲۸) میان ایران و روسیه که موجب جدا شدن منطقهی قفقاز از خاک ایران یعنی، سرزمینهای بالای رود ارس مانند جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و… شد (ارنست مییر ۶۶) نیز به هیچ عنوان از نام آذربایجان برای سرزمینهای بالای رود ارس یاد نشده است.
شیوهی نوشتاری آذربایجان نیز مورد جدل است. بهتازگی کُنشگران پانترکیست که معمولا در شبکههای اجتماعی و اینترنت فعال هستند شیوهی نوشتاری تازهای را برای جاینام «آذربایجان» بهکار میبرند. در منابع پس از اسلام که در آنها بارها از نام آذربایجان یاد شده، شیوهی نوشتاری «آذربایجان» است و نه آنچه امروزه پانترکیستها بهکار میبرند یعنی: «آزربایجان». چند نمونه از این یادکردها در متون کهن تاریخنگاران: مانند نوشتههای ابنندیم در الفهرست (ابن ندیم ۱۳۴۶: ۲۲) ، مسعودی در التنبیه و الاشراف (مسعودی ۱۳۵۷: ۶۷-۶۸) ابن حوقل (ابن حوقل ۱۳۶۶: ۹۷) مقدسی (مقدسی۱۹۰۶: ۲۵۹). شاعران و ادیبان ایرانی نیز بارها در آثار خود شیوهی نام آذربایجان را با «ذ» ثبت کردهاند. (محسنی ۱۳۸۸: ۲۲۶) بررسی اسناد دولتی نخستوزیری جمهوری ترکیه که به ایران اشاره کردهاند و یا اسناد و روزنامهها و… مربوط به دوران مشروطه و پس از آن نیز، هیچ نشانهای از این شکل نوشتاری بهدست نمیدهد.
احتمالا بهکارگیری این شیوهی نادرست نوشتاری، مربوط است به ریشهیابی احساسی و نامعتبر نام آذربایجان از سوی پانترکیستها. آنچه میدانیم این است که نام آذربایجان یک نام ایرانی، تغییر یافتهی «آتورپاتگان» به معنی نگاهبان آتش است[۳۵] که از نام ساتراپ ایرانی بخش ماد کوچک، یعنی آتروپات در در زمان یورش اسکندر به ایران برگرفته شده است[۳۶]. آذر وابسته به آتور و آثور در زبانهای ایرانی است و در نتیجه با «ذ» نگارش میشود. این نام پیش از آن در زبان ایرانی اوستایی به صورت âterepâtahe آمده است.[۳۷]
ریشهی این جعل احتمالا از این ناحیه است. از آنجایی که نظریهپردازان پانترکیست میکوشند آذربایجان را دارای پیشینه، تاریخ و فرهنگی ترکی جلوه دهند درنتیجه ایرانی بودن ریشهی نام آذربایجان یک مشکل بهشمار میآید. پس در کوششی چندمرحلهای نخست قوم ایرانی آلان و آس[۳۸] (والدمن ۱۰-۱۱ / زادنیپروفسکی ) که زبان ایشان از دسته زبانهای ایرانیشرقی بهشمار آمده و زبان کنونی مردمان اوستیا از آن ریشه گرفته[۳۹] را ترکزبان و ترکتبار جلوه داده و سپس آس را به آز تبدیل کرده و سرانجام به این نتیجه میرسند که این نام در معنا چنین است: (آس / آز) + (ار =جوانمرد) + (بای = بیگ) + (جان / قان = مکان) !.
ادعاها دربارهی جمعیت ترکزبانان در ایران
ارائهی آمارهای جمعیتی گیجکننده و متفاوت که گاه تا ۳۵ یا ۴۰ میلیون تن میرسد از سوی بیشتر اشخاص با گرایشهای پانترکیستی، یا مجلهها، روزنامهها و حتی شبکههای تلوزیونی جهانی، بررسی آمارهای رسمی و منابعی که به صورت تخصصی به این پرسمان پرداختهاند را بایسته میکند. باوجود آنکه آماری دقیق در زمینهی پرسش دربارهی زبان شهروندان کشور ایران وجود ندارد برخی منابع میتوانند در این زمینه یاریرسان باشند.
توزیع نسبی جمعیت به تفکیک استان در سال ۱۳۹۰ مرکز آمار ایران[۴۰]:
باوجود نبود آمار دقیق به تفکیک زبان، باید دانست استانهای آذربایجانشرقی، اردبیل و زنجان احتمالا دارای بالای ۹۰% جمعیت ترکزبان بوده (محسنی ۴۹) و استان آذربایجانغربی نیز دارای جمعیت اکثریت آذری است و کردزبانان دومین گروه قومی در این استان هستند (مکلاکلن ۵۵). این استانها در جدول ارائه شده با نشان سرخرنگ مشخص شدهاند. لازم به یادوری است که ترکزبانان قشقایی نیز در استانهای فارس، اصفهان، کهگیلویه وبویراحمد، چهارمحال و بختیاری پراکندهاند. جمعیت ترکمنهای ایران که در شمال خراسان و استان گلستان ساکن هستند حداکثر ۲% از جمعیت کل بیان شده است که جمعیتی نزدیک به ۱۳۰۰۰۰۰ تن را شامل میشود. همچنین شهر تهران پایتخت ایران پذیرای شمار فراوانی مهاجر از استانهای گوناگون ایران، از جمله خراسان، اصفهان، آذربایجان شرقی، فارس، خوزستان، گیلان، مازندران، کردستان و.. است . همچنین جمعیت کم ترکزبان در پیرامون شهرهای قزوین، همدان و در استان گیلان نیز وجود دارد که باید آنها را نیز بهشمار آورد.
برپایهی «کتاب واقعیتهای جهان سیا» گروههای قومی در ایران اینچنین ترکیب یافتهاند[۴۱]:
فارسی رسمی ۵۳%, آذری و دیگر زبانهای ترکی ۱۸% (حدود ۱۶% ترکی آذربایجان و ۲% ترکی قشقایی و ترکمنی), کردی ۱۰%, گیلکی و مازندرانی ۷%, لری ۶%, بلوچی ۲%, عربی ۲%, دیگر ۲%.
برآوردی دیگر از کتابخانهی کنگرهی آمریکا، مربوط به سال ۲۰۰۸ نشان میدهد که به ترتیب: ۶۵% فارسیزبان، ۱۶% ترکی آذربایجانی، ۷% کردی، ۶% لری، ۲% عربی، ۲% بلوچی، ۱% ترکمنی، ۱% قشقایی و دیگر زبانهای ترکی و کمتر از ۱% ارمنی، آشوری، گرجی و … ترکیب زبانی ایران را تشکیل میدهند[۴۲].
البته منابع دیگر آمار جمعیتی ترکزبانان ایران را کمی متفاوت برآورد میکنند. برای نمونه دانشنامهی بریتانیکا سهچهارم از جمعیت ایران را هندواروپاییزبان و نزدیک به یکچهارم آن را ترکیبی از زبانهای غیرهندواروپایی مانند ترکی آذری (اکثریت)، عربی، قشقایی و ترکمنی دانسته است[۴۳]. که اگر برپایهی آمارهای دیگر ارائه شده جمعیت عربزبانان ۲%، ترکمنها ۱%، آشوریها، ارمنیها و.. ۱%و قشقاییها را ۱% در نظر بگیریم، جمعیت دارای زبان ترکی آذری به نزدیک ۱۹% خواهد رسید.
یک آمار از ایرانیان باشندهی آمریکا نیز، درصد ترکزبانان آذری را ۱۱% نشان میدهد[۴۴].
نتیجهگیری
آنچه از بررسی خواستها، ادعاها وآمارهای مطرح شده از سوی کُنشگران جنبش پانترکیسم در ایران و سنجش آن با آمارهای رسمی و اسناد معتبر در این پژوهش روشن گردید، این است که در بیشتر موارد مطرح شده نمیتوان به نشانههایی از واقعیت دست یافت. سنجش بافت قومی، فرهنگی و زبانی ایران با کشورهای گوناگون نشان میدهد اطلاق واژهی ملت به اقوام ایرانی از جمله آذربایجانیها نادرست بوده و میتواند پسزمینههای سیاسی جهت رسیدن به اهداف موردنظر اندیشمندان پانترکیست را دربر داشته باشد. ادعاهایی همانند نبود رسانه، کتاب و نشریه به زبان ترکی_آذربایجانی نادرست است. زبان ترکی_آذربایجانی رسانههای دیداری، شنیداری و نوشتاری دولتی و خصوصی سالها در ایران نشر و پخش میشوند و ادبیات ترکی_آذربایجانی و حتی ترکی_استانبولی در تراز دانشگاهی در ایران تدریس میشود. آموزشگاههای خصوصی فراوانی نیز مشغول به تدریس زبان ترکی بوده و منعی برای تدریس زبان ترکی در ایران وجود ندارد.
بنابراین به نظر میرسد باتوجه به این حقایق، خواستهای این گروهها، که امروز بر روی آموزش به زبان ترکی در مدارس دولتی بهعنوان یک وظیفه از سوی دولت تمرکز یافته، دارای انگیزههای دیگر و تامل برانگیز است.
اصطلاحهایی مانند «پانفارس» ، «آذربایجان شمالی» و «آذربایجان جنوبی» که دائم از سوی اندیشمندان پانترکیست بهکارگرفته میشود، تازهساز، نادرست و بدون پیشینهی تاریخی هستند و در اسناد وجود ندارند. حتی شیوهی نوشتاری مانند «آزربایجان» در هیچ سندی تایید نمیشود و به نظر، جعلی و دارای اهداف سیاسی و فرهنگی است. برای نمونه کوشیدهشده تا نخست قوم ایرانیزبان «آلان» و «آس» را ترک خطاب کرده و سپس ریشهی ایرانی واژهی آذربایجان به معنی نگاهبان آتش را بهگونهای رد کرده و این نام را به قوم آس مربوط سازند.
ادعا در زمینهی تبعیض اقتصادی نیز بنابر آمارهای رسمی موجود، تا اندازهی فراوانی نادرست است. برای نمونه استان آذربایجانشرقی و شهر تبریز از نظر صنعت و شاخصهای اقتصادی، فراتر از دیگر کلانشهرهای ایران، در ردههای بالا جای دارد. استانهای دیگر با اکثریت ترکزبانان، مانند اردبیل و زنجان نیز با وجود نبودن در ردههای بالا به دلیل جمعیت کم، بالاتر از استانهای محروم دیگر ایران در جنوب، جنوب غرب، غرب، شرق و مرکز ایران همانند: کردستان، لرستان، کهکیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی و… قرار دارند.
بررسی بحران خشکسالی و کمبود آب و خشک شدن دریاچهها و رودخانهها و گزارشهای سازمانهای جهانی نشان میدهد که اکثریت استانهای ایران بهشدت با این بحران درگیر بوده و حتی این ماجرا محدود به مرزهای ایران نیوده و کل منطقهی خاورمیانه را دربرگرفته است. تصور سیاسی بودن خشک شدن دریاچهی ارومیه، باتوجه به دادههای موجود از آب پشت سدهای بالادست دریاچه و چندین هزار چاه حفر شده پیرامون آن که به مصرف شهرهای صنعتی و آذرینشین مانند تبریز میرسد، انگارهای غیرواقعی است.
پرداختن به نام ایران و ایجاد شبهه در وجود کشوری به نام ایران نیز غرضورزانه به نظر میرسد. نوشتهها، آثار و اسناد فراوان تاریخی از دستکم ۳۰۰۰ سال پیش تاکنون، بهکارگیری نام ایران بهعنوان یک سرزمین و منطقهی جغرافیایی دارای فرمانروایی را آشکارا تایید میکنند.
از آنجایی که آمارهای جمعیتی دقیق به تفکیک زبان در ایران در دست نیست، این جریان همواره مورد بهرهگیری گروههای پانترکیست بوده است. برپایهی سرشماری رسمی در سال ۱۳۹۰ جمعیت سه استان آذربایجان شرقی، زنجان و اردبیل که دارای بیش از ۹۰% ترکزبان هستند بهعلاوه اکثریت ترکزبانان در استان آذربایجان غربی، به صورت تقریبی نزدیک به ۱۰% از جمعیت کل ایران است. باید در نظر داشت که ترکزبانان آذربایجانی در بخشهایی از استانهای دیگر ایران مانند قزوین، همدان، گیلان ساکن هستند و البته شمار فراوانی در اثر مهاجرت در پایتخت ایران ساکن شدهاند. آمارهای دیگر از افراد دارای زبان ترکی_آذربایجانی میان ۱۵% تا ۱۹% از جمعیت کل ایران متغیر است. در هر صورت هیچیک از آمارهای ارائه شده درونمرزی یا برونمرزی به آمارهای ادعا شده از سوی پانترکیستها مانند ۳۵ یا ۴۰ میلیون تن ترکزبان (بیش از ۵۰%) یا اکثریت ترکزبان در کشور ایران همخوانی نداشته و حتی نزدیک نیست.
منابع
ابن حوقل، ابوالقاسم (۱۳۶۶)، «صورهالارض یا سفرنامهی ابن حوقل»، برگردان و توضیح جعفر شعار، انتشارات امیرکبیر
ابنندیم، محمدبن اسحاق (۱۳۴۶)، «الفهرست»، برگردان رضا تجدد، انتشارات ابن سینا
اکبرزاده داریوش (۱۳۸۱)، «کتیبههای پهلوی»، موسسهی فرهنگی و انتشاراتی پازینه
رضا، عنایت الله (۱۳۸۳)، پانترکیسم، دائره المعارف بزرگ اسلامی، جلد ۱۳٫ تهران
سجادی، صادق (۱۳۹۳)، «ایران: نام و قلمرو»، ۱۸/۰۹/۱۳۹۴، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، مرکز پژوهشهای ایرانی و اسلامی ، http://www.cgie.org.ir/fa/news/28292
قائم مقامی، جهانگیر (۱۳۸۴)، «یکصد و پنجاه سند تاریخی از جلایر تا پهلوی»، انتشارات ارتش
محسنی، محمدرضا (۱۳۸۹)، «پانترکیسم، ایران و آذربایجان»، چاپ یکم، انتشارات سمرقند
مسعودی، ابوالحسن علیبن حسین (۱۳۵۷)، «التنبیه و الاشراف»، به تصحیحی عبدالله اسماعیل الصاوی، قاهره
مقدسی، محمدبن احمد (۱۹۰۶)، «احسن التقاسیم»، لیدن
موسوی، نوشین (۱۳۷۳)، «کتابشناسی توصیفی آثار موجود یا منتشره به زبان ترکی آذربایجانی در ایران، از چاپ سنگی تا ۱۳۷۰»، کتابخانهی ملی جمهوری اسلامی ایران.
نوایی، عبدالحسین (۱۳۷۷)، «روابط سیاسی و اقتصادی ایران در عهد صفویه»، انتشارات سمت
—
Bosworth A.B., Baynham E.J. (2002). Alexander the Great in Fact and fiction. Oxford University Press.
Chamoux, François (2003). Hellenistic Civilization. John Wiley and Sons.
- Smith, Anthony (2003), Chosen Peoples: Sacred Sources of National Identity, Oxford University Press
Ernest Meyer, Karl, Blair Brysac, Shareen (2006). Tournament of Shadows: The Great Game and the Race for Empire in Central Asia. Basic Books.
Fishman, Joshua; Garcia, Ofelia (2011). Handbook of Language and Ethnic Identity: The Success-Failure Continuum in Language and Ethnic Identity Efforts 2. Oxford University Press.
Landau, Jacob (1995). Pan-Turkism: From Irredentism To Cooperation. Indiana University Press.
McKean, Erin (2005), The New Oxford American Dictionary, “Nation” , Erin McKean (editor), Oxford University Press
McLachlan ,Keith Stanley. “The Boundaries of Modern Iran “, Published by UCL Press, 1994.
Melson Robert, Kuper Leo,1996, «Revolution and genocide: on the origins of the Armenian genocide and the Holocaust» , University of Chicago Press
Minahan, James (1998). Miniature Empires: A Historical Dictionary of the Newly Independent States. Greenwood Publishing Group.
Rummel R.J, 1997, Statistics of Democide, 1997, http://www.hawaii.edu/powerkills/SOD.CHAP5.HTM
Samuel Totten, Paul Robert Bartrop, Steven L. Jacobs, “Dictionary of Genocide”,Greenwood Publishing Group, 2008.
United Nations 1985: United Nations Sub-Commission on Prevention of Discrimination and Protection of Minorities, July 2, 1985» , http://www.armenian-genocide.org/Affirmation.169/current_category.6/affirmation_detail.html
Waldman, Carl; Mason, Catherine (2006). Encyclopedia of European Peoples. Infobase Publishing. Retrieved January 16, 2015.
دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴، دانشگاه تبریز، دوره دانش افزایی زبان و ادبیات فارسی برای دانشگاهیان جمهوری آذربایجان در دانشگاه تبریز برگزار شد، http://www.tabrizu.ac.ir/fa/news/16/bodyView/4502/%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87.%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4.%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%DB%8C.%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86.%D9%88.%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA.%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C.%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C.%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%A7%D9%86.%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C.%D8%A2%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86.%D8%AF%D8%B1.%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87.%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2.%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1.%D8%B4%D8%AF.html
دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴، خانه کتاب، http://www.ketab.ir
جمعه ۱۸ دی ۱۳۹۴، مرکز آموزشهای آزاد و مجازی دانشگاه تبریز، http://vu.tabrizu.ac.ir/Sites/2/2/news.html/Id/7/
۱۸ دی ۱۳۹۴، مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری براساس نتایج طرح آمارگیری نیروی کار سال ۱۳۹۳, http://www.amar.org.ir/Default.aspx?tabid=1838
۱۳ مهر ۱۳۹۴، سازمان صنعت، معدن و تجارت استان آذربایجان شرقی، صنعت ، معدن و تجارت استان آذربایجان شرقی در یک نگاه، بهروزرسانی ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴، http://aze.mimt.gov.ir/general_content/144275-%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D8%AF%D9%86-%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87.html?t=%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%D9%8A
رئیس نیا، رحیم ۱۳۹۴، «پان ترکیسم». دانشنامهی جهان اسلام، جلد ۵، در ۱۹ دی ۱۳۹۴، http://rch.ac.ir/article/Details/12919
Hürriyete, (8 November 2006), Ankara’dan İran’a ’denge’ politikası, http://www.hurriyet.com.tr/ankara-dan-iran-a-denge-politikasi-5395531
theguardian, (31 August 2007), US embassy cables: Israel grateful for US support, http://www.theguardian.com/world/us-embassy-cables-documents/120696
Encyclopædia Britannica Online (A), (8 January 2016), Pan-Turkism ,Political movement, Turkey, http://www.britannica.com/topic/Pan-Turkism
Encyclopædia Britannica Online (b), (8 January 2016), Pan-Arabism Ideology, http://www.britannica.com/topic/Pan-Arabism
Encyclopædia Britannica Online (c), (8 January 2016), Pan-Arabism Ideology, http://www.britannica.com/topic/Pan-Arabism
Farrokh, Kaveh (12 January 2016), PAN-TURANIANISM TAKES AIM AT AZERBAIJAN, http://www.rozanehmagazine.com/NoveDec05/aazariINDEX.HTML
Wikipedia, the free encyclopedia, List of Azerbaijani-language television channels, https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Azerbaijani-language_television_channels
[۱] – Speros Vyronis, Jr., The Turkish State and History: Clio Meets the Grey Wolf. Thessaloniki: Institute for Balkan Studies. 1991.
President Kazakh NUSF publishes New Book
[۲] – Туркмены – предки ацтеков, инков, древних шумеров и суровых норвежцев
[۳] – K.Zakiryanov “Under the Wolf’s nest. A Turkic Rhapsody”
[۴] – Lynn Meskell, “Archaeology Under Fire: Nationalism, Politics and Heritage in the Eastern Mediterranean and Middle East”, Routledge, 1998.
Джейхун Алекперов. О тюркских корнях в истории Древнего Рима
[۵] – See, Anthony D. Smith, “Ethnie and Nation in the Modern 17.
[۶] – Ioseb Jughashvili (1913). “National Question” (in Russian) (Nos. 3-5). Prosveshcheniye.
[۷] – Bevölkerung, Strukturerhebung der eidgenössischen Volkszählung 2011: Bevölkerung nach Sprache und Religion, Ständige Wohnbevölkerung ab 15
Jahren nach zuhause gesprochenen Sprachen, 2011″ (XLS). http://www.bfs.admin.ch (Statistics) (in German, French, and or Italian). Neuchâtel: Swiss
Federal Statistical Office, 2013. 30 May 2013. Retrieved 22 December 2013
[۸] – Languages of China – from Lewis, M. Paul (ed.), 2009. Ethnologue: Languages of the World, Sixteenth edition. Dallas, Tex.: SIL International.
[۹] – Kaplan, Robert B. and Richard B. Baldauf (2008). Language Planning and Policy in Asia: Japan, Nepal, Taiwan and Chinese characters. Multilingual Matters. p. 42. ISBN 9781847690951.
[۱۰] – “Statement 1 – Abstract of Speakers’ Strength of Languages and Mother Tongues – 2001”. Government of India. Archived from the original on 29 October 2013. Retrieved 11 December 2014
[۱۱] – Population by Selected Ancestry Group and Region: 2009″ (PDF). U.S. Census Bureau. Retrieved August 5, 2014.
Oleaga, Michael. “Immigration Numbers Update: 13 Million Mexicans Immigrated to US in 2013, But Chinese Migrants Outnumber Other Latin Americans”. Latin Post. Archived from the original on September 5, 2014. Retrieved December 28, 2014.
[۱۲] – “The Black Population: 2010” (PDF). Census.gov. September 2011. Retrieved June 3, 2013.
[۱۳] – “Religious Composition”, Office of the Registrar General and Census Commissioner (Ministry of Home Affairs, Government of India), 2010–۲۰۱۱, retrieved 23 July 2011
[۱۴] – Chinese Family Panel Studies’s survey of 2012. Published in The World Religious Cultures issue 2014: 卢云峰:当代中国宗教状况报告——基于CFPS (۲۰۱۲)调查数据. p. 13, reporting the results of the Renmin University’s Chinese General Social Survey (CGSS) for the years 2006, 2008, 2010 and ۲۰۱۱, and their average. Note: according to the researchers of CFPS, only 6.3% of the Chinese are not religious in the sense of atheism; the others are not religious in the sense that they do not belong to an organised religion, while they pray to or worship gods and ancestors in the manner of the traditional popular religion.
[۱۵] – Text of the Covenant, “International Covenant on Civil and Political Rights”: http://www.ohchr.org/EN/ProfessionalInterest/Pages/CCPR.aspx
[۱۶] – Encyclopædia Britannica Online. Pan-Slavism: http://www.britannica.com/event/Pan-Slavism
[۱۷] – See Note 134 on page 725 of the Collected Works of Karl Marx and Frederick Engels: Volume 14 (International Publishers: New York, 1980).
Encyclopædia Britannica Online. Pan-Slavism: http://www.britannica.com/event/Pan-Slavism
[۱۸] – Professor Richard Frye states:The Turkish speakers of Azerbaijan are mainly descended from the earlier Iranian speakers, several pockets of whom still exist in the region (Frye, Richard Nelson, “Peoples of Iran”, in Encyclopedia Iranica).
[۱۹] – خبرگزاری مهر (شناسهٔ خبر: ۱۶۱۳۰۷۳):
http://www.mehrnews.com/news/1613073/%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%B3%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-
%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%86%D9%87-
%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%87-%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%B4%D8%AF-
%D8%A2%D8%A8%D9%BE%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%AD%D9%84-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%B1
[۲۰] – خبرگزاری ایلنا (کد خبر: ۲۷۳۱۱۲):
http://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C-4/273112-
%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D8%A7%D9%87-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2-
%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B6%D9%87-%D8%A2%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%DB%8C
%D8%A7%DA%86%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%87
[۲۱] – خبرگزاری مهر (شناسهٔ خبر: ۹۱۱۴۵۲ ):
http://www.mehrnews.com/news/911452/%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%86%D9%87-%D8%A8%D8%AE%D8%AA%DA%AF
%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%84%D8%A7-%D8%AE%D8%B4%DA%A9-%D8%B4%D8%AF-
%D8%B1%D8%B3%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%86%D9%87-%D8%AA
%D9%87%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%DB
%۸C%D8%B7
۳۷- خبرگزاری جامجم (شماره خبر: ۱۱۷۷۹۲۹۳۵۶۲۱۲۰۳۱۵۴۶):
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/1177929356212031546
[۲۲] – Iran’s water crisis the product of decades of bad planning:
http://www.washingtonpost.com/world/middle_east/irans-water-crisis-the-product-of-decades-of-bad-planning/2014/07/01/c050d2d9-aeeb-4ea1-90cc-54cef6d8dd10_story.html
[۲۳] – http://www.natureworldnews.com/articles/7383/20140603/iran-faces-dangerous-water-crisis-temperatures-rise-people-blame.htm
[۲۴] -“Iranian Languages”. LSS.wis.edu. 21 February 2006. pp. 26–۷٫ Retrieved 21 June 2013.
V.Jayaram (9 January 2007). “The Concepts of Hinduism – Arya”. Hinduwebsite.com. Retrieved 18 June 2011.
“”Iran – The Ancient Name of Iran”, N.S. Gill”. Ancienthistory.about.com. 4 September 2010. Retrieved 18 June 2011.
[۲۵] – ریگ ودا: ۸/۱۳۰/۱ * ۳/۱۰۳/۱ * ۶/۵/۷ * ۹/۳۴/۳
[۲۶] – MacKenzie, D. N. “ĒRĀN, ĒRĀNŠAHR”. In Encyclopædia Iranica. vol. 8. New York: Bibliotheca Persica Press, 1998b. Retrieved ۲/۱/۲۰۱۳.
[۲۷] – Touraj Daryaee. «ŠAHRESTĀNĪHĀ Ī ĒRĀNŠAHR». Encyclopædia Iranica، April 7, 2008:
http://www.iranicaonline.org/articles/sahrestaniha-i-eransahr
[۲۸] – Amīr Khosrow. (2011). In Encyclopædia Britannica. Retrieved from http://www.britannica.com/EBchecked/topic/20788/Amir-Khosrow
BACHER, WILHELM. (2011). In Encyclopædia Iranica. Retrieved from http://www.iranicaonline.org/articles/bacher-wilhelm-binyamin-zeev-1850-1913-was-born-in-liptszentmikls-hungary-today-in-czechoslovakia
- A. (Charles Ambrose) Storey and François de Blois (2004), «Persian Literature – A Biobibliographical Survey: Volume V Poetry of the Pre-Mongol Period.» , RoutledgeCurzon; 2nd revised edition (June 21, 2004). ISBN 0-947593-47-0. Pg 363
[۲۹] – “AFSHARIDS”. Encyclopædia Iranica: http://www.iranicaonline.org/articles/afsharids-dynasty
[۳۰] – متمم قانون اساسی مشروطه در تارنمای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی ایران: http://rc.majlis.ir/fa/law/show/133414
[۳۱] – http://southazerbaijan.info
[۳۳] – Chaumont, M. L. (1987). “Atropates”. Encyclopædia Iranica 3.1. London: Routledge & Kegan Paul.
Swietochowski, Tadeusz (1999). Historical Dictionary of Azerbaijan. Lanham, Maryland: The Scarecrow Press. ISBN 978-0-8108-3550-4.
[۳۴] – iranica: ARRĀN: http://www.iranicaonline.org/articles/arran-a-region
[۳۵] – Minorsky, V.; Minorsky, V. “Azerbaijan” Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill
[۳۶] – Atroapates. Encyclopædia Iranica: http://www.iranicaonline.org/articles/atropates-aturpat-lit
[۳۷] – FRAWARDIN YASHT (“Hymn to the Guardian Angels”) Translated by James Darmesteter (From Sacred Books of the East, American Edition, 1898)
[۳۸] – “Alani”. Encyclopædia Britannica Online. 2015. Retrieved 1 January 2015.
Zadneprovskiy, Y. A. (1 January 1994). “The Nomads of Northern Central Asia After The Invasion of Alexander”. In Harmatta, János. History of Civilizations of Central Asia: The Development of Sedentary and Nomadic Civilizations, 700 B. C. to A. D. 250. UNESCO. pp. 457–۴۷۲٫ ISBN 9231028464. Retrieved 29 May 2015. pp. 467–۴۶۸
[۳۹] – Abaev, V. I. A Grammatical Sketch of Ossetian. Translated by Stephen P. Hill and edited by Herbert H. Paper, 1964
Thordarson, Fridrik. 1989. Ossetic. Compendium Linguarum Iranicarum, ed. by Rudiger Schmitt, 456-79. Wiesbaden: Reichert.
[۴۰] – مرکز آمار ایران، گزیدهی نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۰: ص ۴۰
[۴۱] – Iran The World Factbook: https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html
[۴۲] – Library of Congress – Federal Research Division Country Profile: Iran, May ۲۰۰۸
[۴۳] – http://www.britannica.com/place/Iran/Languages
[۴۴] – http://web.mit.edu/isg/survey.htm
سلام و امیدوارم مثل بقیه حقایق این حقیقت را هم پنهان نکنید.
فارسی زبانها از زمان ورود رضا میرپنج پهلوی یعنی از تاریخ ۱۳۰۴ تا الان ۱۳۹۷ ( کمتر از صد سال) از بعد از ورود اعراب٬ توانسته اند حکومت را در دست بگیرند. در این زمان اندک به نسبت حکومت ترکها که خیلی بیشتر از هزار سال حکومت سرزمین وسیع اسلامی را در دست داشتند٬ بسیار اندک است. اما چه رفتارهای غیر انسانی٬ از جمله تمسخر٬ بد زبانی٬ منت و خیلی رفتار های زننده دیگر با ترکها داشته اند. اینچنین رفتاری فاشیستی در هیچکدام از دوره های حکومتی ترکها وجود نداشته. پس همان بهتر که ترکها حاکم باشند تا امنیت و آرامش و پیشرفت شامل حال تمام گروه ها شود.
حکومت سامانیان و صفاریان و سربداران از کی تا حالا غیرفارسی زبان شدهاند؟
اگر حکومت پهلوی را فارسیزبان بدانی، باید حکومت آل زیار و آل بویه را هم فارسی زبان دانست که حداقل وجود ۵ حکومت فارسی زبان از زمان حملهی اعراب تا پیش از پهلوی وجود داشتهاند که همگی منجر به شکوفایی علم و فرهنگ در ایران شدهاند.
کاملا برعکس حکومتهای ترکی که همگی باعث بدبختی و فلاکت مردم بودهاند. چه غزنویان که غلامان توطئهگر دربار سامانی بودند و با خیانتهایشان به پادشاهی رسیدند و حکایت حسنک وزیر نمونهای از شرح حالشان است.
حکومت سلجوقیان که خونخوارترین حکومت ترکی بودند و بعد هم که به روم (آناتولی) رفتند جنایات علیه یونانی و ارمنی و کرمانجی و آشوری را آغاز کردند تا به امروز که مایهی جنایات در سوریه و عراق هستند.
حکومت خوارزمشاهیان که عامل حملهی مغول به ایران و خاورمیانه شدند
حکومت صفویان که بهترینشان (شاه عباس) گروه آدمخواران تشکیل داده بود و پادشاهان معتاد و مشروبخوارش چطور کشور را به دست شورشیان اوغان انداختند و شرح حال ننگین آنها در رستمالتواریخ آمده
حکومت نادرقلی که جز خونریزی و جنایت کارنامهای نداشت
حکومت قاجار که با یک خونخوار سادیسمی به نام آغامحمدخان آغاز و با مرگ احمدشاه با سیفلیس پایان یافت و دورهای که کشور به دست انگلیس و روسیه افتاده و مردم دچار قحطی و گرسنگی بودند.
اینها جدا از شخصیتهای نامدار معاصر تورک در ایران همچون خلخالی و مجید سالک محمودی است.
شما که میگی تورکها مایه ننگ هستن بیایید با هم به یک کشور خارجی برویم و من میگم که تورک آزربایجان هستم شما هم بگو ایرانی ببینید کداممان را بیشتر در شخصیت انسان می پندارند
یه عده هستن که تحمل رشد و پیشرفت و اتحاد چشمگیر تورک هارو ندارن
تو اگه خودتو تورک ازربایجان میدونی شناسنامهی ایرانیتو پپاره کن برو شناسنامهی آذربایجانی بگیر. تو اگه این سوالو از یه اروپایی بپرسی، اولین چیزی که بهت میگه اینه اهل کجایی پاسپورتت مال کدوم کشوره؟ بعد غیر از ایران چی میتونی بگی؟ بهتون ظلم شده بیاحترامی شده اوکی چرا وطنتونو میفروشین چرا ایرانو تحقیر میکنین. لعنت به هرچی نژادپرست بیوطن تو هرجای جهان که هست
چه رفتارهای غیر انسانی٬ از جمله تمسخر٬ بد زبانی٬ منت و خیلی رفتار های زننده دیگر با ترکها داشته اند. اینچنین رفتاری فاشیستی در هیچکدام از دوره های حکومتی ترکها وجود نداشته. پس همان بهتر که ترکها حاکم باشند تا امنیت و آرامش و پیشرفت شامل حال تمام گروه ها شود.
تورک ها خونخوار تورک ها هر چیزی که شما میگین هستن اما هیچ وقت هیچ وقت به اندازه ای که شماها زبان مارو به تمسخر گرفتید ما زبان شما رو به مسخره نگرفتیم
در ضمن بیشتر از ۱۲۰۰ سال تورک ها بر ایران حکومت کردند(تا قبل از حکومت پهلوی) هر چقدر هم که مایه بدختی مردم ایران بودند به اندازه حکومت پهلوی نبودن
سلام ، داش طرف یه حرفی زد ولش کن ولی خب ترکان ایران به مدت زیادی به سرزمین ایران حکومت کردند و این خیلی هم خوب و اوکیه ولی خب سلسله های قوم های دیگر هم بوده در این مدت و اینکه چیزی که ایران رو در زمان صفویه و افشاریه و قبل تر از اون یعنی سامانیان و سلجوقیان و غزنویان ، این بود که قوم های مختلف ایران با هم همکاری کردند پس تا وقتی که قوم ها با همدیگر همکاری نکنند اوضاع درست نمیشه و هر ایرانی باید به تاریخ کشورش چه قبل اسلام و چه بعد اسلام احترام بگذارد
واقعا جز اینکه مایه ننگ و بدبختی و پستی هستند این ایرانشهری ها و پان فارس ها که جز خودشون هیچ کس رو قبول ندادند .اولا هرکی به ترک و نژاد ترک توهین میکنه و ادعای وحشی بودن رو میکنه تاریخ گویای همه چیز هست شما که ادعای اسطوره ای مثل کوروش رو دارین همون کوروشی که هرودوت خونخوار ترین ادم وحشی معرفی میکنه وحشی بودنتون مشخصه.ثانیا ادعای اذری زبان بودن ترک های ایران رو دارین واقعا به اونجای مادرتون میخندین وقتی این شعریات رو میگین که به یه بچه هم بگی غش نیکنه که نمیشه زبان ترکی رو به شخصی مثل فارس و کرد و لر و تالشی و پهلوی هر گوه دیگه تحمیل کرد تازه آن هم در دوره ای که به خاطر گستردگی اقوام اگه همه ی اونهارو جنبل و جادو و اصلا تو ماتریکس هم قرار میدادی نه سوادش بود برای یادگیری و تحمیل و نه قابل مقایسه هست با زبون دیگه که دو زبان مختلف رو نمیشه تحمیل کرد بر یک قوم و نژاد.ولی خیلی حروم…ز..ا..د..ه این که باز از رو نمیرین و فقط شعر میگین.با نگاهی ساده به زبان ترکی اذربابجانی و استانبولی کاملا از یک.ریشه بودن هر دو زبان مشخصه.در نهایت باید به اشخاص پان فارس احمق و ابله عرض کنم که من به سخصه با این ادعاهای بی پایه و اساس تونستم حس ملیت و ناسیونالیسمی خودم رو پیدا کنم که چرا شما از چی دارین بی ناموسی میکنین و انکار میکنین هویت ترک بودن اذربایجان ایران رو میفهمم سوزشتون از کجاست.ح
بسمه تعالی
پان ترکیست ؛ بزرگترین خطر هویت بلاد ایرانی
بابک سارانی
بزرگترین تهدیدی که آینده هویت بلاد ایرانی و در واقع ماهیت و اصالت و شخصیت منحصر به فرد تمدن ایران ، به عنوان یکی از قدیمی ترین تمدن های بشری ، را تهدید می کند ، زیاده خواهی قومیت ها و به ویژه پان ترکها می باشد . ابتدا بگوییم علت اینکه ما بر زیاده خواهی پان ترکها تاکید داریم این است که در میان قومیت ها ، ترکها بیشترین جمعیت را دارند و بزرگترین قوم محسوب می شوند و لذا بیشتر از دیگر قومیت ها زیاده خواهی های ، برخی از آنان یعنی پان ترکها ، بازتاب و تاثیر منفی بر ایران خواهد داشت .
نکته دیگری که در ابتدا باید بگوییم این است که ایران کشوری کثیر القوم می باشد و این وضعیت را ما از همان تمدن ایران هخامنشی ، که نخستین تمدن بزرگ و محوری تاریخ و سر آغاز تاریخ ایران است ، به وضوح شاهدیم . بنابراین طبیعی است که آنها حق داشته باشند با زبان قومی خود با خانواده و خویشاوندان و همسایگان و هر کس دیگری که به زبان آنها تکلم می کند به زبان قومی خود تکلم کنند . اما باید به این نکته بسیار اساسی توجه داشت که زبان فارسی یگانه زبان رسمی و ملی همه ایرانیان می باشد و تنها پل ارتباطی اقوام متعدد و مختلف ایران زمین با یکدیگر می باشد . براستی اگر بنا باشد هر قومی زبان خود را در مدارس آموزش ببیند و با آن زبان بزرگ شود ، دیگر چه چیزی می تواند عامل پیوند او با اقوام دیگر باشد ؟ و اصلا چه وجه مشترکی موجب می شود تا ما همه ایشان را ایرانی بدانیم و بنامیم ؟ اگر قرار باشد هر قومی در مدارسش به زبان قومیش آموزش ببیند آیا این چیزی جز تضعیف وجه شباهت و عامل همبستگی همه ایرانیان و تقویت عامل جدایی و وجه تفاوت ایشان خواهد بود ؟ در این صورت چه وجه شباهتی یک بلوچ را به یک ترک و یا یک عرب را به یک کرد پیوند می دهد و موجب می شود تا همه آنها ایرانی شمرده شوند ؟ آیا این مقدمه ای نخواهد بود بر تجزیه و تکه تکه شدن کشور عزیزمان ؟
به هر روی به نظر می رسد زبان فارسی تنها رابط و وسیله اتصال اقوام ایرانی با یکدیگر و در واقع زبان میانجی است و چنین مقامی را هیچ چیز دیگر ، باز تاکید می کنیم هیچ چیز دیگر ، ندارد . حتی دین و مذهب نیز در ایران ما دارای تنوع و تعدد است و حداقل چهار دین در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است که هر کدام از ادیان و به ویژه دین رسمی یعنی اسلام حداقل دارای دو مذهب شیعه اثنی عشری و تسنن است . بنابراین ما حتی از دین و مذهب هم نمی توانیم توقع مرکز ثقل و نقطه اتصال اقوام ایرانی بودن را داشته باشیم و این مقام در درجه اول مختص به زبان فارسی و در درجه بعدی به دین مبین اسلام و مذهب تشیع اختصاص دارد .
در همین رابطه مطلب مهم دیگری که وجود دارد این است که ما ایرانیان از معدود ملت هایی هستیم که دچار گسست تاریخی چشمگیری نشدیم و تقریبا دارای پیوستگی تاریخی با اجداد و نیاکان خود ، به ویژه اجداد هخامنشی خود هستیم ، و تنها چیزی که ما را به آن اجداد پر افتخار متصل می کند چیزی جز زبان گرانمایه پارسی ، که جزو چهار زبان کلاسیک جهان است ، نیست . ( جالب است بدانیم در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در برلین، چهار زبان یعنی یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایه تعریف، زبانی کلاسیک به شمار میآید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد ؛ در نشست برلین زبان شناسان پذیرفتند که ادبیات فارسی در قرون وسطی در صدر و پیشگاه ادبیات دیگر ملتها بوده و ایران در آن سدهها بیش از هر ملت دیگری سراینده، نویسنده و اندیشمند ( حکیم یا فیلسوف) داشته است . همچنین در نشستهای سالهای ۱۹۲۲ و ۱۹۳۶، جایگاه زبان فارسی ، به عنوان یک زبان کلاسیک هند و اروپایی بار دیگر تایید شد ) .
به هر روی ما ایرانیان در طی بیش از دو هزار و پانصد سال حداقل دو بار دین خود را عوض کردیم ولی به تصریح همه زبان شناسان زبان ما ، با همه تغییراتی که کرده ، در ادامه و دنباله زبان اجداد باستانیمان محسوب می شود و این بزرگترین افتخار ماست که مانند ملتهایی حتی ملتهایی به کهنی مصر زبان خود را از دست ندادیم و عرب زبان نشدیم و یا مانند مردم آناتولی ، زبان خود را از دست ندادیم و ترک زبان نشدیم . اگر چه این افتخار تمام نیست زیرا برای مثال نواحی بین النهرین که زمانی فارس زبان بودند و پایتخت تاریخی ایران یعنی تیسفون در آنجا قرار داشت متاسفانه در عربیت استحاله شدند و عرب زبان شدند و یا نواحی مثل مرو و سمرقند و بخارا و فرغانه و خوارزم و بسیاری از جاهای دیگر که زمانی یا فارس زبان و یا ایرانی زبان بودند در فرهنگ مهاجم و متجاوز ترک استحاله شدند و ترک زبان شدند . اما خوشبختانه کانون اصلی زبان فارسی ، یعنی ایران فعلی و نواحی مهمی از افغانستان و تاجیکستان عزیز ، به همت بزرگانی چون فردوسی و سعدی و ناصر خسرو و مولوی و … و نیز عواملی دیگر از استحاله در فرهنگ های مهاجم عرب و ترک ، حداقل تا به حال ، در امان ماندند .
اما متاسفانه در سالهای اخیر برخی از اقوام ، به ویژه پان ترکها ، با زیاده خواهی های خود موجبات تهدید این یگانه عامل پیوند ایرانیان با یکدیگر و تنها عامل پیوند با پیشینیانشان شدند . پان ترکها با انجام کارهایی چون نامه نوشتن به رییس جمهور ( متاسفانه جناب رییس جمهور در زمان تبلیغات ریاست جمهوری برای دستیابی به یک مسند دنیایی کم ارزش ، وعده هایی خلاف مصلحت ایران به اقوام داد و حالا باید چوبش را فرهنگ و هویت ایرانی ما بخورد . ایکاش در قانون اساسی این ماده قرار گیرد که : ” کلیه نامزدهای مقامات انتخابی کشور ، اعم از ریاست جمهوری ، ریاست قوه قضاییه ( در صورت انتخابی شدن آن ) ، نمایندگی مجلس شورای اسلامی ، نمایندگی مجلس خبرگان در تبلیغات انتخاباتی خود وعده و شعاری ندهند که بر خلاف اصول اساسی اسلام ، قانون اساسی ، منافع ملی و تمامیت سرزمینی و اصالت ایرانی باشد و اگر نامزدی چنین وعده ای یا شعاری مطرح کرد ، پس از سه بار تذکر اگر از عمل خود بازنگشت با تشکیل جلسه فوق العاده ای توسط شورای نگهبان صلاحیت او مورد بررسی مجدد قرار می گیرد و در صورت لزوم از نامزدی آن سمت کنار گذاشته می شود ) .
به هر روی پان ترکها از ریاست جمهوری تقاضای رسمی شدن زبان ترکی در ایران و نیز تدریس به زبان ترکی و نیز تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی ؛ درخواست های نامشروع و گستاخانه دیگر کرده اند و باید با اندوه بگوییم که می خواهند از این راه به شکستن کمر زبان فارسی و به تبع آن اصالت و ماهیت ایران کهن بپردازند . ( بعضی از این خائن های بی ریشه فکر می کنند اگر تقاضای به رسمیت شناختن زبان ترکی کنند بهتر است تا تقاضای تجزیه طلبی کنند . در حالیکه تمام اصالت و شخصیت ایران ، به زبان فارسی است و اگر این زبان آسیب ببیند دیگر ایرانی وجود نخواهد داشت و ما با شرمندگی در برابر تمام کسانی که برای ایرانیت ایران جان باختند و به ویژه فردوسی ، ایران را به توران تبدیل کردیم و خودمان یوغ بندگی ترکان و تورانیان را بر گردن نهادیم و ای وای از آن روز ) .
در اینجا باید مطلبی را به همگان تذکر دهیم که ترکهای ایران را باید به دو دسته تقسیم کرد : یکی ترک زبان ترک تبار و دوم ترک زبانان ایرانی تبار .
الف ) ترک زبانان ترک تبار : ترک زبانان ترک تبار که ترکهای اصیل و واقعی هستند ، اقوامی نیمه وحشی از نژاد زرد می باشند که گرچه در گذشته بیشتر در غرب چین و مغولستان قرار داشتند ولی اینکه بر اثر مهاجرت ها و تهاجم ها در آسیای غربی و تا بخشهایی از اروپای شرقی نیز ساکن شده اند. اینها به زبانهایی از خانواده زبانهای ترکیتبار سخن میگویند.
خاستگاه اصلی مردمان ترکتبار واقعی ، غرب چین و مغولستان بوده و این مردمان زرد پوست مغول سان به تدریج و با مهاجرت و تهاجم و تجاوز به زنان غیر ترک و قهر و غلبه در غرب آسیا، خاورمیانه، آناتولی و اروپای شرقی سکونت یافتند. و بخشهای بزرگی از مردم هندواروپایی نواحی جدید نیز ترکزبان کردند. بررسی دیانای در ترکیه نشان میدهد که مردم ترکیه نوادگان مردم مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیانی) و کرد میباشند که در سدههای معاصر ترکزبان شدهاند و از لحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغولسان) بهره بسیار کمی برده اند. کمتر از ۱۰% مردم ترکیه دارای این نژاد میباشند. در مورد ترک زبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که از لحاظ ژن به سان مردم ایرانی و قفقازی هستند . این را از تفاوت در ظاهر و فیزیک ترکان ایران و آناتولی که آریایی تبارند با ترکان زرد پوست آسیای مرکزی مثل قرقیزستان و قزاقستان و ازبکستان و … می بینیم . .
بسیاری از اقوام ترک شده و ترکزبان، زبان ترکی را بر اثر تجاوز مردان ترک شبه وحشی و یا ارتباط و آمیزش با ترکزبانان اخذ کردهاند، ( شبیه اتفاقی که در جاهایی مثل مصر و تونس و… شد که مردم آن نواحی با آن که عرب نژاد نبودند بر اثر قهر و غلبه اعراب زبان اصلی و مادری خود را از دست دادند و عرب زبان شدند و بدین وسیله در هویت عربی استحاله شدند . جالب این است که حتی بعضی ازاین عرب شده ها در تفکرات پان عربی و تعصب عربی از اعراب واقعی و اصیل که ساکنان حجازند گوی سبقت را ربودند ! شبیه بعضی از ایرانیان و آریایی تباران خودمان که در فرهنگ و زبان ترکی چنان استحاله و الینه و آسیمیله شده اند و خود را ترک واقعی و اصیل می شمارند و چنان در حمایت از فرهنگ گرگ پرست ترکی سینه دری می کنند که آدم نمی داند به حال این بی هویت ها بگرید یا بخندد !
از میان اقوامی که امروزه ترک نام گرفتهاند بسیاری از اقوام ایشان ، در تاریخ قدیم هیچگاه خود و قوم خود را ترک نمینامیدند. در مورد بخشی از این اقوام ساکن آسیای میانه تنها پس از وارد شدن نظریه پانترکیسم توسط آرمینیوس وامبری یهودی و فرستاده پنهانی وزارت خارجه بریتانیا به عثمانی این نام رفتهرفته برای این اقوام نیز رواج یافت . به هر روی این ترک تباران ترک زبان زرد پوست هستند و به هیچ وجه جزو ساکنان اصلی ایران محسوب نمی شوند .
ب ) ترک زبانان ایرانی تبار : این ترکها که ترکهای اصیل و واقعی و زرد پوست نمی باشند بلکه در آذربایجان ایران زبانشان ، پیش از ورود ترکان ، پهلوی آذری بوده است ولی در بعد از اسلام و با برداشته شدن سد حکومت مرکزی قوی ای مثل ساسانیان که دایم با اقوام ترک زرد پوست در نبرد بودند ، پای اقوام زرد پوست به ایران بازشد این اقوام زرد پوست توسط حکام مسلمان سامانی ، اسلام آورده و صرفا با گفتن شهادتین وارد جهان اسلام و ایران می شدند ؛ که بهترین نمونه آن آلب تگین غلام و بعدها سردار سامانیان است که توسط سامانیان وارد تمدن اسلام و ایران شد ( جالب است که این ترکها پیش از این پیرو ادیان ابتدایی یا دین ایرانی مانوی بودند و هیچ دینی از خود و یا پیامبری از خود نداشتند و این ایرانی ها بودند که آنها را به دینی پیشرفته و کارآمد مشرف کردند و تا حدودی از بدویت نجات دادند ) . روند ورود ترکان در ایران در دوره سلجوقی تشدید شد و با تشکیل حکومت سلاجقه روم حضورشان در آذربایجان شدت گرفت و بعدها در دوران مغولان ، که هم نژادان و برادران ترکان محسوب می شوند ، ادامه پیدا کرد و در زمان ایلخانان که پایگاهشان در آذربایجان و پایتختشان مراغه بود تشدید شد و در دوره صفوی به اوج رسید . این ترک تباران زرد پوست در نواحی آذربایجان که جایگاه صفویان بود به طور جدی تری ساکن شدند و با قهر و غلبه و تجاوز ، زبان خودشان را بر ایرانیان آریایی تحمیل کردند . همانطور که گفتیم بررسی دیانای در ترکیه نشان میدهد که مردم ترکیه نوادگان مردم مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیانی) و کرد میباشند که در سدههای معاصر ترکزبان شدهاند و از لحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغولسان) بهره بسیار کمی برده اند. کمتر از ۱۰% مردم ترکیه دارای این نژاد زرد پوست میباشند. در مورد ترک زبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که از لحاظ ژن به سان مردم ایرانی و قفقازی هستند ، که بر اثر تهاجم و تجاوز دچار آسیمیلاسیون فرهنگی شده و ترک زبان شده اند . این را از تفاوت در ظاهر و فیزیک ترکان ایران و آناتولی که آریایی تبارند با ترکان زرد پوست آسیای مرکزی مثل قرقیزستان و قزاقستان و ازبکستان و … می بینیم .
به هر روی ما به پان ترکهایی که ترک زبان ترک تبار هستند و به ایران آمده اند و خواهان رسمی شدن زبان ترکی در ایران و نیز تدریس به زبان ترکی و نیز تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی و دارای دیگر درخواست های نامشروع هستند ( عده ای گمان می کنند که بهتر است در برابر پان ترکها کوتاه آمد و در برابر خواسته های آنها تسلیم شد اما حقیقتا اشتباه می کنند ! واقعا اشتباه می کنند ! یقینا اشتباه می کنند ! دریغا که نمی دانیم به این افراد ساده لوح به چه زبانی بگوییم که اشتباه می کنید ؟! ) به هر روی ما به این پان ترکهایی که از فرط بی ریشگی و بی هویتی و بی اصالتی به جعل تاریخ و جغرافیا و شخصیت برای خود می پردازند چنانکه ولادیمیر مینورسکی خاورشناس روس در مورد ایشان گفته : «هر جا که پرسش حلنشدهای در زمینه فرهنگ قومهای شرق باستان پدید آید ترکان بیدرنگ دست خود را همانجا دراز میکنند » .
همچنین مینورسکی ضمن انتقاد از روش مورّخان پانترکیست، بیان میدارد که «مسائل علمی حلنشدهای در زمینه فرهنگ اقوام شرق باستان» بستری برای جعل تاریخی و توجیه مقاصد ایدئولوژیک پانترکیسم فراهم ساخته است .
همچنین جالب است بدانیم این پان ترکها که نسب خود را به گرگ آسنا می رسانند در جنایت و آدم کشی و بی ناموسی و تجاوزگری و خباثت و رذالت دست کمی از گرگ نیز ندارند و این پان ترکیستها تنها پنج نسل کشی در قرن بیستم انجام دادند نسل کشی ارامنه با یک و نیم میلیون کشته ؛ نسل کشی یونانیان با ۵۰۰ هزار کشته ؛ نسل کشی آشوریان با ۳۰۰ هزار کشته ، نسل کشی کردها و نسل کشی علویان هر کدام با دهها هزار کشته .( البته اینها تنها جنایت آنها در قرن بیستم است و خدا می داند در گذشته اینها چه جنایتهایی مرتکب شده اند ؛ برای مثال یکی از اولین کشتارهای های ترکان ، کشتار ایرانیان از قرن پنجم تا قرن هفتم و هشتم است . متاسفانه این نسل کشی ها مغفول مانده است . نسل کشی و وحشی گری اقوام ترک تا حدی بوده است که اصطلاح ترکتازی در زبان فارسی برای بیان وحشیگری است . برای مثال انوری شاعر عصر سلجوقی قصیده ای دارد در بیان وحشی گری ها و تجاوزگری های قوم ترک غز که با این دو بیت شروع می شود : به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر نامه اهل خراسان به بر خاقان بر نامهای مطلع آن رنج تن و آفت جان نامهای مقطع آن درد دل و سوز جگر ) ) در خصوص ترکها باید بدانیم این ملت هیچ ریشه ای در تاریخ ندارد . گرچه سعی می کند برای خود ریشه تراشی و تاریخ سازی و هویت بافی کند مثل اینکه بگویید سومری ها چون زبان التصاقی داشتند و چون ترکی نیز زبان التصاقی است پس سومری ها ترک بوده اند و این از بزرگترین جوکهای تاریخ است زیرا اگر داشتن زبان التصاقی نشانه ترک بودن است پس بسیاری از آفریقایی ها که زبانشان باتنو است پس ترک هستند چون زبانهای باتنو هم التصاقی است و یا کره ای ها و ژاپنی ها هم ترک هستند و یا مالزی ها و اندونزی ها هم ترک هستند چون زبانشان جزو زبانهای استرونزیایی است و این زبان التصاقی است و البته زبانهای التصاقی زیادند و همین بسنده است . در خصوص ترکها همانطور که گفتیم بی ریشه ترین قوم جهان هستند آنها نه اسطوره خاصی دارند ( دده قورقود یک حماسه ۲۰۰ و ۳۰۰ ساله است و همانطور که می دانیم حماسه با اسطوره فرق دارد ) و نه فیلسوف خاصی دارند ( تنها فیلسوف که احتمال ترک بودن دارد فارابی است که برخی محققان می گویند ایرانی الاصل بوده و بعضی هم معتقدند اهل فاریاب افغانستان بوده است ) . همچنین ما هیچ پیامبر ترک سراغ نداریم و هیچ دین ترکی نمی شناسیم و این دلالت بر بی ریشگی این قوم دارد که نه دینی خاص خود دارد و نه پیامبری بر آمده از فرهنگ خود . چنانکه در دوران معاصر هم ما روشنفکر و متفکر شاخص ترک در حد و حدود نصر حامد ابو زید مصری یا محمد ارکون الجزایری یا محمد عابد جابری مراکشی و یا عبدالکریم سروش ایرانی یا نقیب الطاس مالزیایی و یا فضل الرحمان پاکستانی و… سراغ نداریم .
به هر حال شاید علت این همه اصرار و تعصب ترکها بر زبانشان همین باشد که اینها اصلا چیز دیگری ندارند که بخواهند بدان تمسک جویند . نه دینی و نه پیامبری و نه فیلسوفی و نه متفکری و …
به هر روی این پان ترکهای ترک تبار زرد پوست و گرگ نسب از نواحی دیگر به ایران کوچ کرده اند و ما به آنها می گوییم : ایران کشور شما نیست و شما با رعایت احترام و ادب حداکثر مهمان ما هستید و مهمان باید حرمت صاحب خانه را نگهدارد و درخواست ناحق نکند و اگر باز هم نمی توانید ایران آریایی را تحمل کنید بهتر است به نزد اجداد زرد پوست نیمه وحشیتان در غرب چین و مغولستان بازگردید و ایران را برای ایرانیان آریایی بگذارید . ( البته بهتر است دستاویزهای پان ترکها از دست آنها گرفته شود ؛ مثلا اصل ۱۵ قانون اساسی که بر خلاف اصالت ایرانی است حذف شود و یا تیم تراکتورسازی که نماد پان ترکها شده از لیگ فوتبال کنار گذاشته شود ) . اما خطاب ما به برادران هم میهن ترک زبان اما ایرانی و آریایی تبار خود که بر اثر قهر و غلبه ترک تبارهای زرد پوست گرگ نسب ، دچار آسیمیلاسیون فرهنگی شده و ترک زبان شده اند می گوییم که زبان اصلی شما پهلوی آذری است که از خانواده زبانهای ایرانی است و شما اگر می خواهید به اصل خویش بازگردید و در فرهنگ ترک تباران زرد پوست استحاله نشوید و همانند اجدادتان به زبان ایرانی تکلم کنید بهتر است دست از زبانی که به زور بر شما تحمیل شده بردارید و به زبان شیرین فارسی که نزدیکترین زبان به زبان آذری است برگردید و به این زبان سخن بگویید .
هی زابلی هی زابلی…..
کص نگو فاشیسته بیسواد واقعیتهارو نمیتونین نابود کنین شما زنازاده های هندی تبار
بسمه تعالی
آیا سرطان پان ترکیسم هویت ایرانی را ریشه کن می کند ؟
بابک سارانی
متاسفانه در سالهای اخیر فعالیتهای گسترده ای علیه زبان فارسی از جانب برخی پان قومیتها در ایران صورت گرفته است . پان عربها به رهبری ناصر پور پیرار توده ای که به علت دزدی از حزب توده اخراج شد و مشغول دزدی تاریخ و فرهنگ شد . و پان ترکها به رهبری محمد تقی زهتابی خائن که مزدوری عراقی ها را کرد ، دست به فعالیتهای گسترده ای علیه زبان فارسی که مهمترین رکن هویت ایرانی است زده اند در ادامه می کوشیم به برخی از ادعاهای آنها پاسخ می دهیم .
نکته دیگری که در ابتدا باید بگوییم این است که ایران کشوری کثیر القوم می باشد و این وضعیت را ما از همان تمدن ایران هخامنشی ، که نخستین تمدن بزرگ و دامنه دار تاریخ و سر آغاز تاریخ ایران است ، به وضوح شاهدیم . بنابراین طبیعی است که آنها حق داشته باشند با زبان قومی خود با خانواده و خویشاوندان و همسایگان و هر کس دیگری که به زبان آنها تکلم می کند به زبان قومی خود تکلم کنند . اما باید به این نکته بسیار اساسی توجه داشت که زبان فارسی یگانه زبان رسمی و ملی همه ایرانیان می باشد و تنها پل ارتباطی اقوام متعدد و مختلف ایران زمین با یکدیگر می باشد . براستی اگر بنا باشد هر قومی زبان خود را در مدارس آموزش ببیند و با آن زبان بزرگ شود ، دیگر چه چیزی می تواند عامل پیوند او با اقوام دیگر باشد ؟ و اصلا چه وجه مشترکی موجب می شود تا ما همه ایشان را ایرانی بدانیم و بنامیم ؟ اگر قرار باشد هر قومی در مدارسش به زبان قومیش آموزش ببیند آیا این چیزی جز تضعیف وجه شباهت و عامل همبستگی همه ایرانیان و تقویت عامل جدایی و وجه تفاوت ایشان خواهد بود ؟ در این صورت چه وجه شباهتی یک بلوچ را به یک ترک و یا یک عرب را به یک کرد پیوند می دهد و موجب می شود تا همه آنها ایرانی شمرده شوند ؟ آیا این مقدمه ای نخواهد بود بر تجزیه و تکه تکه شدن کشور عزیزمان ؟ جالب است که عده ای می گویند دولت و حکومت باید زبان های قومی یا به اصطلاح مادری هر قوم و قبیله را آموزش دهد نه زبان ملی را . در حالیکه وظیفه حکومت و دولت آموزش زبان ملی است نه قبیلگی یا مادری و این وظیفه همان قوم و قبیله و مادران است که زبان خود را آموزش دهند و نه زبان ملی را ( گرچه زبان قبیلگی و مادری نیازی هم به آموزش ندارد و هر فردی به طور طبیعی آن را می آموزد ).
به هر روی به نظر می رسد زبان فارسی تنها رابط و وسیله اتصال اقوام ایرانی با یکدیگر و در واقع زبان میانجی است و چنین مقامی را هیچ چیز دیگر ، باز تاکید می کنیم هیچ چیز دیگر ، ندارد . حتی دین و مذهب نیز در ایران ما دارای تنوع و تعدد است و حداقل چهار دین در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است که هر کدام از ادیان و به ویژه دین رسمی یعنی اسلام حداقل دارای دو مذهب شیعه اثنی عشری و تسنن است . بنابراین ما حتی از دین و مذهب هم نمی توانیم توقع مرکز ثقل و نقطه اتصال اقوام ایرانی بودن را داشته باشیم و این مقام در درجه اول مختص به زبان فارسی و در درجه بعدی به دین مبین اسلام و مذهب تشیع اختصاص دارد .
در همین رابطه مطلب مهم دیگری که وجود دارد این است که ما ایرانیان از معدود ملت هایی هستیم که دچار گسست تاریخی چشمگیری نشدیم و تقریبا دارای پیوستگی تاریخی با اجداد و نیاکان خود ، به ویژه اجداد هخامنشی خود هستیم ، و تنها چیزی که ما را به آن اجداد پر افتخار متصل می کند چیزی جز زبان گرانمایه پارسی نیست . متاسفانه عده ای پان قومیت های بی هویت که در برابر زبان غنی فارسی احساس حقارت و حسادت می کنند زبان فارسی را لهجه ۳۳ زبان عربی می شمرند در حالیکه هر ابلهی می داند لهجه های یک زبان زمانی لهجه حساب می شوند که قابل فهم برای هم باشند حال آنکه هیچ فارسی زبانی با آنکه سالها در مدارس آموزش زبان عربی می بیند و نماز و قرآن عربی می خواند سخن عرب زبانها را در نمی یابد و عربها نیز همچنین و بعلاوه آنکه زبان فارسی جزو زبانهای هندو اروپایی است و عربی جزو زبانهای سامی . به این پان قومیت های بی اصل و نسب باید این مطلب را بگوییم تا از حسد و حقارت بمیرند که زبان فارسی زبان اولین امپراطوری جهان و بزرگترین امپراطوری جهان باستان است که به قول هگل تاریخ با آن شروع می شود و نیز زبان فارسی جزو ۱۰ زبان برتر جهان از نظر تعداد واژگان ( لغت نامه ۵۰ جلدی دهخدا در جهان کم نظیر است ) و جزو ۳ زبان برتر جهان از نظر ضرب المثل ( امثال و حکم ۴ جلدی دهخدا در جهان کم تر همتایی دارد ) همچنین زبان فارسی دومین زبان جهان بعد از زبان یونانی است که متن فلسفی دارد ( پاولوس پارسی در زمان انوشیروان به تالیف و شرح برخی آثار یونانی به زبان پهلوی دست می زند و روشن است که اهمیت فلسفه داشتن برای یک تمدن چقدر زیاد است ). ضمنا زبان فارسی جزو ۴ زبان کلاسیک جهان است . ( در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در برلین، چهار زبان یعنی یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبانهای کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایه تعریف، زبانی کلاسیک به شمار میآید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد ؛ در نشست برلین زبان شناسان پذیرفتند که ادبیات فارسی در قرون وسطی در صدر و پیشگاه ادبیات دیگر ملتها بوده و ایران در آن سدهها بیش از هر ملت دیگری سراینده، نویسنده و اندیشمند ( حکیم یا فیلسوف) داشته است . همچنین در نشستهای سالهای ۱۹۲۲ و ۱۹۳۶، جایگاه زبان فارسی ، به عنوان یک زبان کلاسیک هند و اروپایی بار دیگر تایید شد ) .
از نظر تعداد گویشوران هم اگر نبود خیانت و جنایت انگلیس خبیث در فارسی زدایی از شبه قاره هند و بخصوص پاکستان ( که عمران خان نخست وزیر پاکستان به این جنایت انگلستان اذعان کرد ) و اگر چنان بود که هنوز پاکستان که بیش از ۲۰۰ میلیون جمعیت دارد به زبان فارسی سخن می گفتند زبان فارسی پنجمین زبان پر گویشور جهان محسوب می شد گرچه همین الآن هم بنا به نقل موسسه کریستال سیزدهمین زبان پر کاربرد جهان و در مرتبه ای بالاتر از زبان ترکی قرار دارد . ( البته مقامات کشور ما باید برای تدریس زبان فارسی در تمامی مقاطع تحصیلی پاکستان و قرار دادن زبان فارسی به عنوان یکی از زبان های رسمی این کشور از هیچ کوششی فروگذار نکنند و اگر لازم باشد سرکیسه را شل کنند و حتی گاز ارزان قیمت به این کشور دهند و یا همانند زمان شاه کمک مالی به این کشور بکنند تا زبان فارسی مجددا به عنوان زبان رسمی این کشور پر جمعیت که ششمین کشور پر جمعیت جهان است قرار بگیرد و راه برای ثبت زبان فارسی به عنوان هفتمین زبان رسمی سازمان ملل هموار شود . ان شاء الله ) .
به هر روی ما ایرانیان در طی بیش از دو هزار و پانصد سال حداقل دو بار دین خود را عوض کردیم ولی به تصریح همه زبان شناسان زبان ما ، با همه تغییراتی که کرده ، در ادامه و دنباله زبان اجداد باستانیمان محسوب می شود و این بزرگترین افتخار ماست که مانند ملتهایی حتی ملتهایی به کهنی مصر زبان خود را از دست ندادیم و عرب زبان نشدیم و یا مانند مردم آناتولی ، زبان خود را از دست ندادیم و ترک زبان نشدیم . اگر چه این افتخار تمام نیست زیرا برای مثال نواحی بین النهرین که زمانی فارس زبان بودند و پایتخت تاریخی ایران یعنی تیسفون در آنجا قرار داشت متاسفانه در عربیت استحاله شدند و عرب زبان شدند و یا نواحی مثل مرو و سمرقند و بخارا و فرغانه و خوارزم و بسیاری از جاهای دیگر که زمانی یا فارس زبان و یا ایرانی زبان بودند در فرهنگ مهاجم و متجاوز ترک استحاله شدند و ترک زبان شدند . اما خوشبختانه کانون اصلی زبان فارسی ، یعنی ایران فعلی و نواحی مهمی از افغانستان و تاجیکستان ، به همت بزرگانی چون رودکی و فردوسی و سعدی و ناصر خسرو و مولوی و … و نیز عواملی دیگر از استحاله در فرهنگ های مهاجم عرب و ترک ، حداقل تا به حال ، در امان ماندند . ( ایکاش مسئولان ایران ، حاکمان تاجیکستان را مجاب می کردند تا رسم الخط خود را از سیریلیک روسی به فارسی برگردانند تا امکان مفاهمه بیشتر شود . این کاری است که کشورهای ترک زبان کردند و رسم الخط خود را یکی کردند ولی کشورهای فارسی زبان از اهمیت آن غافلند ).
اما متاسفانه در سالهای اخیر برخی از اقوام ، به ویژه پان ترکها ، با زیاده خواهی های خود موجبات تهدید این یگانه عامل پیوند ایرانیان با یکدیگر و تنها عامل پیوند با پیشینیانشان شدند . پان ترکها با انجام کارهایی چون نامه نوشتن به رییس جمهور ( متاسفانه جناب رییس جمهور در زمان تبلیغات ریاست جمهوری برای دستیابی به یک مسند دنیایی کم ارزش ، وعده هایی خلاف مصلحت ایران به اقوام داد و حالا باید چوبش را فرهنگ و هویت ایرانی ما بخورد . ایکاش در قانون اساسی این ماده قرار گیرد که : ” کلیه نامزدهای مقامات انتخابی کشور ، اعم از ریاست جمهوری ، ریاست قوه قضاییه ( در صورت انتخابی شدن آن ) ، نمایندگی مجلس شورای اسلامی ، نمایندگی مجلس خبرگان در تبلیغات انتخاباتی خود وعده و شعاری ندهند که بر خلاف اصول اساسی اسلام ، قانون اساسی ، منافع ملی و تمامیت سرزمینی و اصالت ایرانی باشد و اگر نامزدی چنین وعده ای یا شعاری مطرح کرد ، پس از سه بار تذکر اگر از عمل خود بازنگشت با تشکیل جلسه فوق العاده ای توسط شورای نگهبان صلاحیت او مورد بررسی مجدد قرار می گیرد و در صورت لزوم از نامزدی آن سمت کنار گذاشته می شود ) .
به هر روی پان ترکها از ریاست جمهوری تقاضای رسمی شدن زبان ترکی در ایران و نیز تدریس به زبان ترکی و نیز تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی ؛ درخواست های نامشروع و گستاخانه دیگر کرده اند و باید با اندوه بگوییم که می خواهند از این راه به شکستن کمر زبان فارسی و به تبع آن اصالت و ماهیت ایران کهن بپردازند . ( بعضی از این خائن های بی ریشه فکر می کنند اگر تقاضای به رسمیت شناختن زبان ترکی کنند بهتر است تا تقاضای تجزیه طلبی کنند . در حالیکه تمام اصالت و شخصیت ایران ، به زبان فارسی است و اگر این زبان آسیب ببیند دیگر ایرانی وجود نخواهد داشت و ما با شرمندگی در برابر تمام کسانی که برای ایرانیت ایران جان باختند و به ویژه فردوسی ، ایران را به توران تبدیل کردیم و خودمان یوغ بندگی ترکان و تورانیان را بر گردن نهادیم و ای وای از آن روز ) .
در اینجا باید مطلبی را به همگان تذکر دهیم که ترکهای ایران را باید به دو دسته تقسیم کرد : یکی ترک زبان ترک تبار و دوم ترک زبانان ایرانی تبار .
الف ) ترک زبانان ترک تبار : ترک زبانان ترک تبار که ترکهای اصیل و واقعی هستند ، اقوامی نیمه وحشی از نژاد زرد می باشند که گرچه در گذشته بیشتر در غرب چین و مغولستان قرار داشتند ولی اینکه بر اثر مهاجرت ها و تهاجم ها در آسیای غربی و تا بخشهایی از اروپای شرقی نیز ساکن شده اند. اینها به زبانهایی از خانواده زبانهای ترکیتبار سخن میگویند.
خاستگاه اصلی مردمان ترکتبار واقعی ، غرب چین و مغولستان بوده و این مردمان زرد پوست مغول سان به تدریج و با مهاجرت و تهاجم و تجاوز به زنان غیر ترک و قهر و غلبه در غرب آسیا، خاورمیانه، آناتولی و اروپای شرقی سکونت یافتند. و بخشهای بزرگی از مردم هندواروپایی نواحی جدید نیز ترکزبان کردند. بررسی دیانای در ترکیه نشان میدهد که مردم ترکیه نوادگان مردم مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیانی) و کرد میباشند که در سدههای معاصر ترکزبان شدهاند و از لحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغولسان) بهره بسیار کمی برده اند. کمتر از ۱۰% مردم ترکیه دارای این نژاد میباشند. در مورد ترک زبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که از لحاظ ژن به سان مردم ایرانی و قفقازی هستند . این را از تفاوت در ظاهر و فیزیک ترکان ایران و آناتولی که آریایی تبارند با ترکان زرد پوست آسیای مرکزی مثل قرقیزستان و قزاقستان و ازبکستان و … می بینیم . .
بسیاری از اقوام ترک شده و ترکزبان، زبان ترکی را بر اثر تجاوز مردان ترک شبه وحشی و یا ارتباط و آمیزش با ترکزبانان اخذ کردهاند، ( شبیه اتفاقی که در جاهایی مثل مصر و تونس و خوزستان ایران … شد که مردم آن نواحی با آن که عرب نژاد نبودند بر اثر قهر و غلبه اعراب زبان اصلی و مادری خود را از دست دادند و عرب زبان شدند و بدین وسیله در هویت عربی استحاله و آسیمیله شدند . جالب این است که حتی بعضی ازاین عرب شده ها در تفکرات پان عربی و تعصب عربی از اعراب واقعی و اصیل که ساکنان حجازند گوی سبقت را ربودند ! شبیه بعضی از ایرانیان و آریایی تباران خودمان که در فرهنگ و زبان ترکی چنان استحاله و الینه و آسیمیله شده اند و خود را ترک واقعی و اصیل می شمارند و چنان در حمایت از فرهنگ گرگ پرست ترکی سینه دری می کنند که آدم نمی داند به حال این بی هویت ها بگرید یا بخندد ! ( اینکه می گوییم ترک گرگ پرست توهین نیست آنها خود را از نسل گرگی خاکستری به نام ” آسنا ” می دانند و داستانی هم دارند که مجال نقلش نیست و علت این همه جنایت آنها هم از تخم و ترکه گرگ بودن است ) .
از میان اقوامی که امروزه ترک نام گرفتهاند بسیاری از اقوام ایشان ، در تاریخ قدیم هیچگاه خود و قوم خود را ترک نمینامیدند. در مورد بخشی از این اقوام ساکن آسیای میانه تنها پس از وارد شدن نظریه پانترکیسم توسط آرمینیوس وامبری یهودی و فرستاده پنهانی وزارت خارجه بریتانیا به عثمانی این نام رفتهرفته برای این اقوام نیز رواج یافت . به هر روی این ترک تباران ترک زبان زرد پوست هستند و به هیچ وجه جزو ساکنان اصلی ایران محسوب نمی شوند .
ب ) ترک زبانان ایرانی تبار : این ترکها که ترکهای اصیل و واقعی و زرد پوست نمی باشند بلکه در آذربایجان ایران زبانشان ، پیش از ورود ترکان ، پهلوی آذری بوده است ولی در بعد از اسلام و با برداشته شدن سد حکومت مرکزی قوی ای مثل ساسانیان که دایم با اقوام ترک زرد پوست در نبرد بودند ، پای اقوام زرد پوست به ایران بازشد این اقوام زرد پوست توسط حکام مسلمان سامانی ، اسلام آورده و صرفا با گفتن شهادتین وارد جهان اسلام و ایران می شدند ؛ که بهترین نمونه آن آلب تگین غلام و بعدها سردار سامانیان است که توسط سامانیان وارد تمدن اسلام و ایران شد ( جالب است که این ترکها پیش از این پیرو ادیان ابتدایی و شمنی یا دین ایرانی مانوی بودند و هیچ دینی از خود و یا پیامبری از خود نداشتند و این ایرانی ها بودند که آنها را به دینی پیشرفته تر و کارآمد تر یعنی اسلام ، آشنا و مشرف کردند و تا حدودی از بدویت نجات دادند ) . روند ورود ترکان در ایران در دوره سلجوقی تشدید شد و با تشکیل حکومت سلاجقه روم حضورشان در آذربایجان شدت گرفت و بعدها در دوران مغولان ، که هم نژادان و برادران ترکان محسوب می شوند ، ادامه پیدا کرد و در زمان ایلخانان که پایگاهشان در آذربایجان و پایتختشان مراغه بود تشدید شد و در دوره صفوی به اوج رسید . این ترک تباران زرد پوست در نواحی آذربایجان که جایگاه صفویان بود به طور جدی تری ساکن شدند و با قهر و غلبه و تجاوز ، زبان خودشان را بر ایرانیان آریایی تحمیل کردند . همانطور که گفتیم بررسی دیانای در ترکیه نشان میدهد که مردم ترکیه نوادگان مردم مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیانی) و کرد میباشند که در سدههای معاصر ترکزبان شدهاند و از لحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغولسان) بهره بسیار کمی برده اند. کمتر از ۱۰% مردم ترکیه دارای این نژاد زرد پوست میباشند. در مورد ترک زبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که از لحاظ ژن به سان مردم ایرانی و قفقازی هستند ، که بر اثر تهاجم و تجاوز دچار آسیمیلاسیون فرهنگی شده و ترک زبان شده اند . این را از تفاوت در ظاهر و فیزیک ترکان ایران و آناتولی که آریایی تبارند با ترکان زرد پوست آسیای مرکزی مثل قرقیزستان و قزاقستان و ازبکستان و … می بینیم .
به هر روی ما به پان ترکهایی که ترک زبان ترک تبار هستند و به ایران آمده اند و خواهان رسمی شدن زبان ترکی در ایران و نیز تدریس به زبان ترکی و نیز تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی و دارای دیگر درخواست های نامشروع هستند ( عده ای گمان می کنند که بهتر است در برابر پان ترکها کوتاه آمد و در برابر خواسته های آنها تسلیم شد اما حقیقتا اشتباه می کنند ! واقعا اشتباه می کنند ! یقینا اشتباه می کنند ! دریغا که نمی دانیم به این افراد ساده لوح به چه زبانی بگوییم که اشتباه می کنید ؟! ) به هر روی ما به این پان ترکهایی که از فرط بی ریشگی و بی هویتی و بی اصالتی به جعل تاریخ و جغرافیا و شخصیت برای خود می پردازند چنانکه ولادیمیر مینورسکی خاورشناس روس در مورد ایشان گفته : «هر جا که پرسش حلنشدهای در زمینه فرهنگ قومهای شرق باستان پدید آید ترکان بیدرنگ دست خود را همانجا دراز میکنند » .
همچنین مینورسکی ضمن انتقاد از روش مورّخان پانترکیست، بیان میدارد که «مسائل علمی حلنشدهای در زمینه فرهنگ اقوام شرق باستان» بستری برای جعل تاریخی و توجیه مقاصد ایدئولوژیک پانترکیسم فراهم ساخته است .
همچنین جالب است بدانیم این پان ترکها که نسب خود را به گرگ آسنا می رسانند در جنایت و آدم کشی و بی ناموسی و تجاوزگری و خباثت و رذالت دست کمی از گرگ نیز ندارند و اگر چنین نبودند نمی توانستند مثل غده سرطانی از مغولستان و غرب چین تا شرق اروپا نفوذ و سایه کثیف و بد خیم خود را گسترش دهند و جالب است بدانیم که این پان ترکیستهای آدم کش تنها پنج نسل کشی آنهم در قرن بیستم انجام دادند : ۱) نسل کشی ارامنه با یک و نیم میلیون کشته ؛ ۲) نسل کشی یونانیان با ۵۰۰ هزار کشته ؛ ۳) نسل کشی آشوریان با ۳۰۰ هزار کشته ؛ ۴ ) نسل کشی کردها با دهها هزار کشته ؛ ۵ ) نسل کشی علویان با دهها هزار کشته .( البته اینها تنها جنایت آنها در قرن بیستم است و خدا می داند در گذشته اینها چه جنایتهایی مرتکب شده اند ؛ برای مثال یکی از اولین کشتارهای های ترکان ، کشتار ایرانیان از قرن پنجم تا قرن هفتم و هشتم است . متاسفانه این نسل کشی ها مغفول مانده است . نسل کشی و وحشی گری اقوام ترک تا حدی بوده است که اصطلاح ترکتازی در زبان فارسی برای بیان وحشیگری است . برای مثال انوری شاعر عصر سلجوقی قصیده ای دارد در بیان وحشی گری ها و تجاوزگری های قوم ترک غز که با این دو بیت شروع می شود : به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر نامه اهل خراسان به بر خاقان بر نامهای مطلع آن رنج تن و آفت جان نامهای مقطع آن درد دل و سوز جگر ) ) در خصوص ترکها باید بدانیم این ملت هیچ ریشه ای در تاریخ ندارد . گرچه سعی می کند برای خود ریشه تراشی و تاریخ سازی و هویت بافی کند مثل اینکه بگویید سومری ها چون زبان التصاقی داشتند و چون ترکی نیز زبان التصاقی است پس سومری ها ترک بوده اند و این از بزرگترین جوکهای تاریخ است زیرا اگر داشتن زبان التصاقی نشانه ترک بودن است پس بسیاری از آفریقایی ها که زبانشان باتنو است پس ترک هستند چون زبانهای باتنو هم التصاقی است و یا کره ای ها و ژاپنی ها هم ترک هستند و یا مالزی ها و اندونزی ها هم ترک هستند چون زبانشان جزو زبانهای استرونزیایی است و این زبان التصاقی است و البته زبانهای التصاقی زیادند و همین بسنده است . در خصوص ترکها همانطور که گفتیم بی ریشه ترین قوم جهان هستند آنها نه اسطوره خاصی دارند ( دده قورقود یک حماسه ۲۰۰ و ۳۰۰ ساله است و همانطور که می دانیم حماسه با اسطوره فرق دارد ) و نه فیلسوف خاصی دارند ( تنها فیلسوفی که برخی می گویند ترک بوده فارابی است حال آنکه می دانیم فاراب آن زمان شهری مرزی در خراسان بزرگ بوده و آن زمان ایرانی نشین بوده ولی بعدها که ترکها هجمه و حمله آوردند ترک نشین شد و نامش هم به اترار تغییر کرد و البته بعضی هم معتقدند که وی اهل فاریاب افغانستان فعلی بوده است ) . همچنین ما هیچ پیامبر ترک سراغ نداریم و هیچ دین ترکی نمی شناسیم و این دلالت بر بی ریشگی این قوم دارد که نه دینی خاص خود دارد و نه پیامبری بر آمده از فرهنگ خود . چنانکه در دوران معاصر هم ما روشنفکر و متفکر شاخص ترک در حد و حدود نصر حامد ابو زید مصری یا محمد ارکون الجزایری یا محمد عابد جابری مراکشی و یا عبدالکریم سروش ایرانی یا نقیب الطاس مالزیایی و یا فضل الرحمان پاکستانی و… سراغ نداریم .
به هر حال شاید علت این همه اصرار و تعصب ترکها بر زبانشان همین باشد که اینها اصلا چیز دیگری ندارند که بخواهند بدان تمسک جویند . نه دینی و نه پیامبری و نه فیلسوفی و نه متفکری و … ( جالب است در فهرستی که در آن ۱۰۰ شخصیت تاثیرگذار تاریخ معرفی شده اند به جز چنگیز خان هیچ ترکی وجود ندارد در حالیکه سه شخصیت ایرانی یعنی : مانی و کوروش کبیر و زردشت وجود دارند ).
به هر روی این پان ترکهای ترک تبار زرد پوست و گرگ نسب از نواحی دیگر به ایران کوچ کرده اند و ما به آنها می گوییم : ایران کشور شما نیست و شما با رعایت احترام و ادب حداکثر مهمان ما هستید و مهمان باید حرمت صاحب خانه را نگهدارد و درخواست ناحق نکند و اگر باز هم نمی توانید ایران آریایی را تحمل کنید بهتر است به نزد اجداد زرد پوست نیمه وحشیتان در غرب چین و مغولستان بازگردید و ایران را برای ایرانیان آریایی بگذارید . ( البته بهتر است دستاویزهای پان ترکها از دست آنها گرفته شود ؛ مثلا اصل ۱۵ قانون اساسی که بر خلاف اصالت ایرانی است حذف شود و یا تیم تراکتورسازی که نماد پان ترکها شده از لیگ فوتبال کنار گذاشته شود ) . اما خطاب ما به برادران هم میهن ترک زبان اما ایرانی و آریایی تبار خود که بر اثر قهر و غلبه ترک تبارهای زرد پوست گرگ نسب ، دچار آسیمیلاسیون فرهنگی شده و ترک زبان شده اند می گوییم که زبان اصلی شما پهلوی آذری است که از خانواده زبانهای ایرانی است و شما اگر می خواهید به اصل خویش بازگردید و در فرهنگ ترک تباران زرد پوست استحاله و آسیمیله نشوید و همانند اجدادتان به زبان آذری ایرانی تکلم کنید بهتر است دست از زبانی که به زور بر شما تحمیل شده بردارید و به زبان فارسی که نزدیکترین زبان به زبان آذری است برگردید و به این زبان سخن بگویید و ان شاء الله همه دست در دست هم نگذاریم غده سرطانی پان ترکیسم ، تمدن و فرهنگ اصیل ما را نابود کند و این تمدن ریشه دار را ریشه کن کند .
آقای بابک سارانی تو که داری اینهمه از بدی و خباثت تورکها حرف میزنی بهتره بری اسم زیبای تورکی رو از خودت برداری تا به نجاست تو اسم نازنین تورکی کثیف نشه….حیف اسم زیبای بابک که به یک زابلی کثیف داه بشه…
بابک هم به نام خودتون کردین
نه بابک ترک بوده و نه فارس
ایرانی بوده و به زبان ایرانی قدیم شمال غرب ( پهلوی آذری ) که بازمانده زبانشون تاتی ، تالشی ها هستند
همین وجود اردشیر پاپکان ، اردشیر پسر بابک ساسانی که در زمان باستان ایران ترک بودن واژه بابک رو نقض می کنه
حالا هر چی می خوای فحش بده بالابری پایین بیای بابک ترک نبوده و آذربایجان خاک ایران می مونه
در زمان بابک ترکی نبوده تو آذرآبادگان
من از باب محرز کردن این مطلب ورق های زیادی را جستجو کردم و به نظرم این مطلب می تواند درخصوص عدیده از بازدید کنندگان مناسب
باشد
عالی است مطلب تدوین شده توسط شما عدیده
خوب نگارش شده است و من مطمئن هستم
که این پست به خاطر بی نهایت از
وبلاگ نویسان دلپذیر است
خون خون رامیکشد. خیلی فرق هست بین آذری های ترک زبان عزیز و ترک های عثمانی ترکیه. وبه جوش می ایدپانترکان چون ازنژادغیراریایی وازترکان عثمانییندبیحرمتی به اریایی وفارسی وکوروش کبیرمیکنندهمشه وقتی میگفتیم ترکها*** بزرگترهامیگفتندنه ترکهای ارومیه اذربایجان نجیبند دلیلش رافهمیده ام که تبریزیهااصالتااذری نژادواریایی اندکه زبانشان تغییرکرده ولی اصالت ونژادباتغیرزبان عوض نمیشه درودبرآذری نژادهای غیورفهیم درودبرشهدای اذری درودبرپروین اعتصامی ترکهای عثمانی ***ونفهمندکه ارامنه کردهااشوریهامردم اذری تبریز راکشتندوزبانشان راعوض کردند ودرکشورماازاقلیت هم کمترندبایدبه کشورخودشان برگردند درودبرآذری نجیبزاده وپامبرشان زرتشت
شما هندو تبارها کی هستین برای اصالت ایران نظر بدین اخه یه شما الت پرست عریایی هستین که از قوم سیک اوردنتون اینجا بشینین سرجاتون بابا ایرانو تبدیل کردینوبه فاحشه خونه به فرهنگه هرزه پرستیتون انگلای زنازاده
میشه منبع این مطلب رو بفرمایین؟
کهتر نمی توانم با این مقاله تشت یا موافقت کنم برای این که شیوه تفکر مکفی داخل
زمینه این مقاله و بلاگ ندارم
عالی است مطلب نگارش شده توسط
شما بی اندازه لثه نگارش شده است و
من مطمئن هستم که این پست برای بی حد از وبلاگ نویسان پسندیده است
غلام نمی توانم با این مقاله کشمکش یا موافقت کنم برای این که دانش مکفی درون زمینه این مقاله و
بلاگ ندارم
واقعا جز اینکه مایه ننگ و بدبختی و پستی هستند این ایرانشهری ها و پان فارس ها که جز خودشون هیچ کس رو قبول ندادند .اولا هرکی به ترک و نژاد ترک توهین میکنه و ادعای وحشی بودن رو میکنه تاریخ گویای همه چیز هست شما که ادعای اسطوره ای مثل کوروش رو دارین همون کوروشی که هرودوت خونخوار ترین ادم وحشی معرفی میکنه وحشی بودنتون مشخصه.ثانیا ادعای اذری زبان بودن ترک های ایران رو دارین واقعا به اونجای مادرتون میخندین وقتی این شعریات رو میگین که به یه بچه هم بگی غش نیکنه که نمیشه زبان ترکی رو به شخصی مثل فارس و کرد و لر و تالشی و پهلوی هر گوه دیگه تحمیل کرد تازه آن هم در دوره ای که به خاطر گستردگی اقوام اگه همه ی اونهارو جنبل و جادو و اصلا تو ماتریکس هم قرار میدادی نه سوادش بود برای یادگیری و تحمیل و نه قابل مقایسه هست با زبون دیگه که دو زبان مختلف رو نمیشه تحمیل کرد بر یک قوم و نژاد.ولی خیلی حروم…ز..ا..د..ه این که باز از رو نمیرین و فقط شعر میگین.با نگاهی ساده به زبان ترکی اذربابجانی و استانبولی کاملا از یک.ریشه بودن هر دو زبان مشخصه.در نهایت باید به اشخاص پان فارس احمق و ابله عرض کنم که من به سخصه با این ادعاهای بی پایه و اساس تونستم حس ملیت و ناسیونالیسمی خودم رو پیدا کنم که چرا شما از چی دارین بی ناموسی میکنین و انکار میکنین هویت ترک بودن اذربایجان ایران رو میفهمم سوزشتون از کجاست.
دقیقا باعث بدبختی و نابودیه کل ایران شدن نه تنها هویت یک قوم همرو از دمزدناین فاشیستهاس ایرانشهری
ولی شهریار چنان وحشتی انداخت جونشون که نتونستن جمعش کنن😅😅😅😅پانفارسها نابودن به زودی ایناتفاق میوفته