شماره ۸: شعر دریای خیال یا زندگی از محمد رضا محسنی حقیقی
شعر زندگی این است یا دریای خیال از مجموعه شعر محسنی
این پست حاوی سروده ای است از محمد رضا محسنی به نامهای « شعر دریای خیال » یا « زندگی این است » چاپ شده در کتاب مجموعه شعر محمد رضا محسنی ویرایش یکم. شعر هشتم، از کتاب ویرایش یکم از دفتر یکم اشعار منتشر شده در سال ۱۳۹۲، شیراز. این شعر دربردارندهی ۱۲ بیت است.
یادم آید خلوت پنهانمان
در کنارِ چشمه و آبِ رواندر میانِ باغِ بِکرِ پُر درخت
گوشهای بگزیده دور از ناکسانغرق این پندار میگردم کنون
میرَهَم زین جای و از بندِ زمانمیزنم دل را به دریای خیال
میروم با قایقی پاروزنانچون رسم آخر بدان دیدارگاه
میشود اندازهی آنجا، جهانآنچه میبینم به چشمام آشناست
این منام با تو نشسته شادمانسایهای گسترده لیکن سر کشد
گاهگاهی پرتو خورشید از آنچون بتابد بر رُخات، چشمان تو
صدهزاران رنگ آرد درمیانمینوازی ساز و از آوای تو
میشود سرمست، مرغ نغمهخوانآبِ چشمه، سوی تو پاشیدن و
شور و شوق و خندههای بیامانلحظهها در پیش چشمام تازه نیست
سالها بگذشته از آن بیگمانزندگی این است گویا آریا
زآندَم کوتاه گشتی جاودان
شعر دریای خیال یا زندگی این است، برگرفته شده از کتاب مجموعه اشعار محمد رضا محسنی حقیقی > بخش غزل، قصیده و مثنوی ها > بخش یکم عاشقانههای غزل قصیده مثنوی ، صفحه ۱۲
معنی شمار از واژگان به کار رفته در شعر
خلوت = تنهایی گزیدن، جای کم رفت و آمد، محفل میان دو تَن.
بکر = دست نخورده ، دور از دسترس انسانها و شهریگری.
دیدارگاه = جایگاهی برای ملاقات دو یا چند تَن ، جایگاه دیدار.
دَم = در اینجا دم به معنای لحظه، یک لحظه ، زمان بسیار کوتاه ، ثانیه ، حین ، زمان و گاه کوتاه. دم در جاهای دیگر به معنای نفرس، تنفس و… می تواند باشد.