شماره ۱۱: شعر حسرت فرصت ها یا بنیاد کژ هستی
شعر یازدهم به نام حسرت فرصت ها ی پرپر شده یا بنیاد کژ هستی
در این مطلب وبسایت شعر حسرت فرصت ها ی از دست رفته یا شعر بنیاد کژ هستی سروده شده توسط محمد رضا محسنی برگرفته شده از کتاب مجموعه اشعار محمد رضا محسنی حقیقی ویرایش یکم، شعر دهم، دفتر یکم بازگویی شده است. این مجموعه شعر در سال ۱۳۹۲ در شیراز منتشر شده است. شعر حسرت فرصت ها یا شعر بنیاد کژ هستی یک غزل از شامل ۶ بیت.
چه فرصت ها که پَر-پَر شد، برای بهره از شادی
گذشت از پیش چشم ما چُنان ابری، چُنان بادینبودی آنکه میگفتی، نه در این ره تو سر دادی
به یادآور چه بیپروا، شعار عشق میدادیدلام تنگ است و آه از عشق و بیدادش، چه بیدادی
نه باغ دلگشا خواهم، نه خندانچشمِ دلرادیز بنیادِ کژِ هَستی به دامِ تو پناهم بود
ستم کردی به ما جانا، کجایی آه آزادی!چنانام آشنا بودی، که سنگِ بَستَرِ رودی
به آب جاری پاکِ زلالِ باغِ آبادیبرون کن آریا یادش ز سر زیرا به چشم او
کنون بیگانه باشی چون، جهان در چشم نوزادی
شعر حسرت فرصت یک سروده جدید و شعر نو از شاعر معاصر، برگرفته شده از دفتر مجموعه اشعار رضا محسنی حقیقی > بخش غزل ، قصیده و مثنوی ها > بخش یکم عاشقانههای غزل قصیده مثنوی ، صفحه ۱۵ است.
برخی از واژه های به کار رفته در شعر و معنای آن ها
بی پروا = نترس، شجاع، دلیرانه، بی توجه و غافل
بی داد= ظلم، ستم، ستمکاری
خندان چشم = خندان رو، کسی که همواره می خندد، خنده روی، بشاش، شادمان
دل راد = بخشنده دل، آزاده دل، خردمند و دانا، فاضل
بنیاد = بیخ، پایه، شالوده و ریشه، اساس
کژ = کج، خمیده، مایل، ناراست، نادرست – بنیاد کژ هستی = ساختار پُر از کاستی، ناراست و نادرست جهان هستی