شعر شماره ۱: عشق تو مه بانگ من بود ای پری
شعر عشق تو مه بانگ ما بود ای پری
این شعر از محمدرضا محسنی به نام شعر « مه بانگ » نام گذاری شده است. مه بانگ برابر پارسی واژهی بیگ بنگ است.
عشقِ تو مِهبانگِ من بود ای پری نیست این شوریدگیها سَرسَری
گرچه پُردرد است بُگسَستَن ولی چون فروپاشی، اَبَرنواختری
من ز هم پاشیدم و ویران شدم تا بَنا گَردَم بهسانِ دیگری
کهکشانی میکشانی گِردِ خود این دلِ ما را کجاها میبری
چشمهایت! رنگِ کیهانی در آن میکنی با آن نِگَه افسونگری
دانم آخر ای سیَهچاله ز غم پیکرم را تکه-تکه میدَری
گر رسیدن بر تو ما را این بهاست جان دهم، ای آنکه از جان خوشتری
زنده گردد آریا با خندهات بیگمان از نوشدارو برتری
برگرفته شده از کتاب مجموعه اشعار محمد رضا محسنی حقیقی > بخش غزل، قصیده و مثنوی ها > بخش یکم عاشقانههای غزل قصیده مثنوی ، صفحه ۵
معنی برخی از واژههای بهکار رفته در شعر
مه بانگ = نظریه مِهبانگ یا بیگ بنگ مدل کیهانشناسی پذیرفتهشده جهان، از کهنترین دوران شناختهشده و ….. این هویل بود که واژه Big Bang را برای اشاره به نظریه لومتر به کار برد.
سیه چاله = سیاهچاله ناحیهای از فضا-زمان است که آثار گرانشی آن، چنان نیرومند است که هیچ چیز – حتی ذرات و تابشهای الکترومغناطیسی مثل نور – نمی توانند از میدان گرانش آن بگریزد
ابر نو اختر = پرجرمترین ستارههای عالم، زندگی خود را با انفجاری عظیم به نام ابرنواختر (به انگلیسی: Supernova) به پایان میبرند. یک ابرنواختر زمانی رخ میدهد که یک ستارهٔ در حال مرگ شروع به خاموش شدن میکند. آن گاه بهطور ناگهانی منفجر شده و مقدار بسیار زیادی نور تولید میکند و در پس خود یک هستهٔ کوچک نوترونی به جای میگذارد.
کهکشان = کهکشانها سامانههایی بزرگ و با اندازه و مرزی مشخّص هستند که از ستارهها، بقایای ستارهای، ماده تاریک، گازها و گرد و غبارهای میان ستارهای تشکیل یافتهاند و با نیروهای گرانشی به گردِ هم آمدهاند.