بازگویی کتابپان‌ترکیسم و تاریخ آذربایجانپژوهش‌های تاریخیتاریخدسته‌بندی نشده

ریشه و معنی نام آذربایجان و تاریخچه آتروپاتگان

در این جستار به پیشینه‌ی نام آذربایجان و معنا و ریشه‌ی این نام خواهیم پرداخت. بایسته است یادآوری کنیم که این سرزمین برپایه‌ی اسناد تاریخی همواره شامل بخش‌های زیرین رود ارس می‌شده و نام سرزمین‌های شمال رود ارس در درازای تاریخ، آلبانیای قفقاز، قفاز، اران و… بوده است.

متنی که در دنباله آن را خواهد خواند سراسر برگرفته شده از کتاب «پان‌ترکسیم، ایران و آذربایجان» به قلم «محمدرضا محسنی حقیقی» است.

ارجاع: محسنی، محمدرضا ۱۳۸۹: «پان‌ترکیسم، ایران و آذربایجان»، چاپ دوم، انتشارات سمرقند، ص ۱۲۴-۱۲۹

معنای نام آذربایجان و جایگاه اران
معنای نام آذربایجان و جایگاه اران

نام آذربایجان در منابع تاریخی

نام آذربایجان که امروز بر بخشی از سرزمین ایران گذاشته می‌شود، پیش از این به گونه‌ای دیگر بوده است و امروز آذربایجان خوانده می‌شود. اکنون به ریشه‌یابی و پیشینه‌ی این نام خواهیم پرداخت. شکل‌های گوناگون این نام در منابع مختلف چنین آمده :

  1. آتورپاتکان در پارتی.
  2. آتورپاتَکان و آتُرپتکان در زبان پارسی میانه.
  3. آذربادگان یا آذرآبادگان در نوشته‌های فارسی: بیامد سوی آذرآبادگان – خود و نام‌داران و آزادگان / همی تاز تا آذرآبادگان – به جای بزرگان و آزادگان (فردوسی)
  4. آتروپاتنه در یونانی.
  5. آدربایگان و آداربیگانا در بیزانسی.
  6. آذربایاقان و آذرباداقان و آترپاتشان در ارمنی.
  7. آذربایغان در سریانی.
  8. آدُربیگان در آسوری.
  9. آذربیجان و آذربایجان در عربی.
  10. آذربایگان در نوشته‌های پس از اسلام. برای نمونه در سیاست‌نامه و حکایت «ملک عادل» می‌خوانیم: «مگر سپاه‌سالاری بود نوشیروان عادل را، و او والی آذربایگان بود. در همه‌ی مملکت او هیچ امیری و سپه‌سالاری از او توان‌گرتر و با نعمت‌تر نبود.»
  11. شکل‌هایی دیگری از این واژه هم‌چون «آتروپاتس» در آثار استرابون ، آریان و پلوتارک، «آتراپس» در اثر دیودوروس «آکروپاتن» در اثر آمیانوس و «آتروپاتیا» در اثر استفن بیزانسی دیده می‌شود که اینها سراسر از یک ریشه هستند و بر پایه‌ی لغزش‌های نگارندگان به‌وجود آمده‌اند.

معنی آذربایجان چیست

«آذر» در زبان‌های ایرانی و پارسی (پهلوی) و فارسی نو به معنی «آتش» است. {همان‌گونه که در بازگویی‌های زیر از اشعار شعرای ایرانی می‌بینیم در معنای آتش}

  • بفرمود تا آذر افروختند – برو عود و عنبر همی سوختند . (فردوسی)
  • دورم از تو تا به روزی چشم و دل – در میان آب و آذر مانده‌ام . (سنایی)
  • چون خلیل ار درمیان آتش افتادم چه باک – کاتش نمرود ما را با بت آذر خوشست. (خواجو)
  • مردم دیده را سپند کنیم – پیش روی بر آذر اندازیم. (خاقانی)
  • باز مخمورم، کجا شد ساقی؟ آن ساغر کجاست – تشنگان عشق را آن آب چون آذر کجاست؟ . (اوحدی)
  • جوانی سر از رأی مادر بتافت – دل دردمندش به آذر بتافت. (سعدی)
  • ما از آن سوختگانیم که از لذت سوز – آب حیوان بهلند و پی آذر گیرند. (مولوی)
  • سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن – تن بیاد روی جانان اندر آذر داشتن. (پروین)
  • به پشت بادپائی بر نشاندش – ز آب دیده در آذر نشاندش. (عبید)
  • وزو زند و کشتی بیاموختند – ببستند و آذر برافروختند. (دقیقی)
  • بر او یک جرعه می هم رنگ آذر – گرامی‌تر ز خون صد برادر. (نظامی)
  • بمیرم تا تو چشم تر نبینی – شراره آه ِ پُر آذر نبینی. (باباطاهر)

آذربایجان در منابع اسلامی

{همان‌گونه که در بالا دیدیم آذر به معنای آتش است و نام آذربایجان نیز ارتباط دارد به آتش و جایگاه آتش. در ادامه می‌بینیم که برخی از تاریخ‌نگاران پس از اسلام نیز همین باور را دارند}

طبری: شماری این نام را هم‌پیوند با آتشکده در این سرزمین می‌دانند. در تاریخ نامه‌ی طبری می‌خوانیم: «آتش خانه‌های عجم آن‌جا بودی و عجم آتش را آذر خوانند، به زبان پهلوی. از بهر آذربایگان خوانند که در اصل آتش‌های عجم آن‌جا داشتندی و پرستیدندی.»

یاقوت: «آذر در پهلوی آتش و بایگان به معنی نگهبان است. چون در آن‌جا آتشکده بسیار بوده، چنین نامیده شده است. »

در واقع احترام فراوان این آخشیج، یعنی آتش، در هیچ جا به اندازه‌ی آذربایجان باستانی‌تر و پا برجای‌تر نبود، به این سرزمین نام آذربایجان داده است.

هم‌چنین شمار فراوان کول (خاکستر) تپه‌های فراوان در این سرزمین می‌تواند وجود آتشکده‌های فراوان را در این سامان گواهی دهد. بهرام فروشی در مقاله‌ی خود با عنوان «کول تپه» آذربایجان غربی را مرکز آتشکده‌ها و آیین‌های زرتشتی می‌داند و می‌افزاید که این گل تپه‌ها یا کول تپه‌ها در کردستان نیز فراوان یافت می‌شود.

ولی در واقع نام‌گذاری آذربایجان نمی‌تواند پیوند سرراست با آتش، آتشکده و آذر (به این شکل) داشته باشد، آن‌چنان‌که یاقوت حموی و شماری دیگر انگاشته‌اند.

تاریخچه آذربایجان آتروپاتگان و آتروپات
تاریخچه آذربایجان آتروپاتگان و آتروپات

ریشه تاریخی نام آذربایجان و خاندان ایرانی آتروپات

نام آتورپاتکان از زمان فرمان‌روایی سلسله‌ی آتورپاتکان بر این بخش از ماد که کمابیش مطابق با ماد کوچک است گذاشته شده و با شخصی به نام «آتروپات» یا «آتورپات» پهلوی یا «آذرباد» پارسی پیوند سرراست دارد.

استرابو جغرافی نگار پُرآوازه‌ی یونانی که در زمان اشکانیان می‌زیسته و در زمان زندگی او (۶۳ پ.م. تا ۱۹ م.) فرمان‌روایی آتروپات هنوز بر این سرزمین فرمان می‌رانده درباره‌ی آذربایجان چنین می‌گوید:

“ماد دو بخش است، بخشی از آن را ماد بزرگ نامند و پایگاه آن همدان، شهر بزرگی است. کاخ شاهی کشور ماد در همان‌جاست… بخش دیگر ماد را «آتروپتنه» خوانند. نام این بخش به نام ساتراپ (خشروپاون) آتروپاتس باز خوانده شده است.

اوست که نگذاشت این سرزمین بخشی از ماد بزرگ شود، به زیر فرمان‌روایی شهریاری مقدونی درآید، این چنین او خود را پادشاه خواند، آن‌جا جداگانه کشوری خودکام گردید. هنوز هم جانشینان او از همان خاندان هستند.”

آریان (سده‌ی دوم میلادی) از آلبانیای قفقاز و آذربایجان جداگانه نام می‌برد و آذربایجان را ماد آتروپاتن می‌نامد.

آتروپات یک اطلاح و نام رایج در ایران باستان

باید گوشزد نمود که نام آتروپات، یک نام رایج در ایران باستان بوده و گستره‌ی به‌کارگیری آن، نه تنها آذربایجان که سراسر ایران را دربر می‌گرفته است. این نام در اصل به معنی نگهبان آتش است و یک بار در فروردین یشت پاره‌ی ۱۰۲ در میان پارسایان و پاکان آمده است.

در زمان اسکندر، در اسناد پارتی سده‌ی یکم پ.م. که از شهر نسا به‌دست آمده، در زمان شاپور دوم ساسانی و در مهرها و نوشته‌های ادبی پهلوی نیز به نام آتروپات برای اشخاص برمی‌خوریم. این نام پس از اسلام به آذرباد یا آذربد دگرگون شده است و همان معنی آذرپناه را می‌دهد.

برای نمونه آذربادمهرسپندان/ آتورپات مارسپندان، موبد موبدان است که گویند خُرده اوستا را گردآوردی کرده و اندرزنامه‌ی پهلوی از او بَرجای مانده است.همو است که از آزمون آتش (ریختن فلز داغ بر سینه)، سرافزار بیرون آمد. در نامه‌های پس از اسلام نیز به این نام برمی‌خوریم.

ابن قفیه به نقل از ابن مقفع می‌نویسد: «آذربایجان به نام آذرباد بن ایران بن اسود بن سام بن نوح نامیده شده است و گویند آذربابن بیوراسب.»

نام آذرباد و آذربایجان

نوشته‌های مقدسی، یاقوت، اعتمادالسلطنه نیز در پی‌روی از ابن مقفع می‌باشد و نویسنده‌ی عجایب المخلوقات در سده‌ی ششم هجری، در برابر نام آذربادبن- ایران، عنوان ملک نیز افزوده است.

حمد الله مستوفی نیز نام آذربایجان را با آتورپان (آذرباد) نامی، پیوند می‌دهد: «مردی آذرباد نام، هم به عهد او [شاپور] به آذربایجان ادعای پیغمبری کرد، اهل ولایت متابع او شدند. گویند آذربایجان را بدو باز می خوانند. شاپور او را بگرفت و بعضی فلز بر سینه‌ی او گداخت و ضرر بدو نرسید.»

دهخدا نیز این نام را هم‌پیوند با آتورپات یا آذربد می‌داند: «در صورتی که کلمه‌ی آتروپات و آذربد و اسامی مانند این دو در زبان پارسی قدیم است. در کل نام آذربایجان از همان شخص آتروپاتکان برگرفته شده و خود نام نیز معنای نگهبان آتش یا کسی که در پناه ایزد آتش است دارد.»

ریشه نام آذربایجان
ریشه نام آذربایجان

آذربایجان یا آزربایجان

این بخش در کتاب ذکر نشده و به مقاله افزوده شده است: هم‌چنین باید گوش‌زد کرد در همگی منابع و اسناد برجامانده فارسی و عربی شیوه‌ی نوشتاری این نام با حرف «ذ» بوده است و در هیچ منبع معتبری نام آذربایجان با حرف «ز» نگاشته نشده است. در واقع بی‌گفتگوست که نام آذربایجان همواره در منابع معتبر تاریخی به شکل « آذربایجان » و با استفاده از حرف « ذ » به نگاشته شده است و برای اثبات آن بد نیست به آثار نوسندگانی مانند ابن اثیر،یاقوت حموی، ابن واضح یعقوبی، مسعودی، طبری، الفخری نگاهی انداخته شود!

یا حتی می‌توان به آرشیو دولتی نخست وزیری جمهوری ترکیه بخش عثمانی نگاه انداخت و به جعلی بودن این شیوه‌ی نوشتاری و البته اهداف پشت آن پی برد.

دسترسی به منابع: محسنی، محمدرضا ۱۳۸۹: «پان‌ترکیسم، ایران و آذربایجان»، چاپ دوم، انتشارات سمرقند، ص ۱۲۴-۱۲۹

نوشته های مشابه

‫۳۷ دیدگاه ها

  1. متشکرم از مطالبی که به اشتراک میذارید ..
    سال خوبی داشته باشید با آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما

  2. چرا معنای آذربایجان را در همه زبان ها حتی ارمنی هم گذاشته اید ولی در زبان ترکی نه؟

    1. اگر منظور شما از معنای واژه ی آذربایجان است که معنای این واژه طبق منابع معتبر که در کتاب ذکر شده است “نگهبان آتش” است و تفاوتی نمی کند که در زبان ها یا گویش های گوناگون به چه صورت به زبان آورده می شود.

      1. تفاوت چرا،تفاوت های زیادی می کند، چندین زبان الان ازش نام بردید،دیگر ازبین رفته،اما ترکی زنده است،در اکثر کشورها مورد استفاده قرار می گیرد،همین طور که نام بردید،آذربایجان با«ذ»عربی است،آزربایجان فارسی الان است،که ما می نویسیم،آزه ربایجان یا آزیربایجان ترکی است.

      1. از کجا میگی !!!
        الله اکبر 😐تورک با تاریخ محشرش وجود داشته وداره .
        ب قول علی پر مهر کسایی ک میگن تورک نیستم تورکه خودش خبر نداره

      2. ترکها از قوم اوغوز هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح در ایران بوده آمد قبل از ایلامی ها و سومری ها، حتی قوم پارس میگه تاریخ ۲۵۰۰ ساله بعداً اومدن از هندوستان اگه مطالعه کنیم

      3. ترکها از قوم اوغوز هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح در ایران بوده آمد قبل از ایلامی ها و سومری ها، حتی قوم پارس میگه تاریخ ۲۵۰۰ ساله بعداً اومدن از هندوستان اگه مطالعه کنیم

  3. این سردار فارسی که میگید قبل از ترکا تو این منتطقه بوده و قبل از ترکا این اسم رو داشته وقتی ترکا به این منتقه اومدن این اسم کم کم اب بین رفته و ترکا اسم اذربایجان رو روی این منتطقه گذاشتن پس نمیشه گفت این منطقه رو سردار فارس بااین اسم به وجود اورده درباره این سردار فارس هم باید گفت ایشون جنگی نکردن در حقیقت با سگوت هخامنشیان این سردار فردار کرده و به منتقه آذربایجان پناه اورده بعد تسلیم اسکندر شده و دخترشو به یکی از فرماندهای اسکندر داره این که میگید سردار فارس آذربایجان رو نجات داده کاملا غلطه چون دراون زمان آذربایجان یه منتقه بیابانی بود و چیزی نداشت که بخاد نجاتش بدن همینطور آذر اصلا کلمه فارسی اصیل نیست آذر کلمه عربی هست که تو فارسی معنی آتش میده و چون این منتطقه قبل از اسلام آتش پرست بوده و آتشکده داشته عده ای پانفارس ازش سواستفاده کردن و میگن این اسم فارسیه اسم آذربایجان رو قوم آز رو این منتقطه گذاشته تو معنی ترکی معنی های قوم آز ایغور و اوغوز رو میده تو جواب یه نفر گفتی اون زمان ترکی وجود نداشته در این باره هم شما اگه جهالت رو بزاری کنار قبل از این سردار و قبل از حکومت هخامنشی ماشاژت های ترک تو این منتطقه بودن اما چون بیابان گرد بودن و بعد از مرگ‌ملکشون از هم جدا شده و رفتن

    1. بابا اگر به این ها باشه که میگن ما آتش پرست نبودیم. فقط آتشو دوست داشتیم حالا با اینا کاری ندارم اینا به خودشون مربوطه .!!. حالا معنی آز نام یک قوم هست که در این محل زندگی میکردن. ار معنی جوانمرد. بای معنی بزرگ .آزربایجان یعنی قوم بزرگ و جوانمرد. با اینکه هر کلمه ای در هر زبانی میتونه معانی مختلفی بده. ولی اینا اصرار دارن آذربایجان همون آتروپاتگان هست و معنیشم خواستگاه آتش. هر قوم باید سعی کنه بدون دست درازی به قوم های دیگه تاریخ خودشو نقل کنه فرقی نمیکنه چه تورک ها چه ایرانی ها چه کرد ها چه هر قوم دیگه ای هر چند کوچک یا بزرگ. اینا نمیتونن ثابت کنن آزربایجان از اولش زبانش فارس بوده یا ایرانی بود زبانش حتی منظورم برو بالای ۷هزار سال شاید نزدیک به تورکی بود ۷هزار سال پی. چون قبل اومدن تورک ها به اون منطقه اکثر لغات تورکی توشون بود نمیگم تا ۱۰ هزار سال تورکی بودن اکثر لغاتش منظورم از زمانی که اینا بهشون آتروپاتگان میگن و الانشم بگیم ۸۰ درصد هم تورکی هست امروزه . منظورم از لغات تورکی لغاتی هست که به قول شما فارسی نیستن که بگیم در طول ۲۰۰ سال فارسی بوده مثلا تغییر کرده اینطور شده. دیگه کلمه بارماق رو شما ۵۰۰ سال هم بگذری همونه یعنی انگشت..

      اینا بدون اینکه ۱۰۰۰ کلمه اصیل تورکی بلد باشن با تمام پر رویی میگن یک تورک آزربایجان نمیتونه زبان تورک قزاقی یا اویغور رو بفهمه!! اینا همش مغلطه هست . من امروز فارسی خوندم و فارسی یاد گرفتم میتونم نزدیک به حداقل ۵۰۰۰ کلمه فارسی بیارم و قواعدشم توضیح بدم یک افغان هم حرف بزنه اکثر کلماتشو میفهمم چون فارسی رو توی مدرسه یادگرفتم و تورکی هم که زبان مادریم هست. ولی اونایی که تاریخ ایران و زبانشو ول کردید سپر گرفتید درمورد تاریخ بقیه اقوام . شما باید ۱۰۰ سال در بین جوامع تورکی زندگی کنی از بچگی تا بزرگ سالی تازه بفهمی یک تورک آناتولی یا ازربایجانی یا قزاقی یا اویغور زبان همدیگرو میفهمن مگر به کلمه ای برسن که از یک ریشه گرفته شده و کمی تغییر داده شده که اونم با کمی مکث میتونن متوجه بشن. قز و قیز و کیز و قییز و همه اینا معنی دختر رو میدن فقط کمی تلفظشون فرق کرده در زبان های قزاقی و اویغور و …و هزاران کلمه دیگه.

      درکل تاریخ اون چیزی نیست که بخوای به نفع خودت بگی. چطور شد تاریخ صفر تورک ها شد مغول ها و مغول ها از انسان های نخستین نشات گرفتن. ولی تاریخ صفر ایران رسید به آریایی ها؟ یعنی زمین دهن باز کرد پس از بیگ بنگ و اینا اومدن بیرون.

      عزیزان چه تورک چه لر چه مغول چه گیلک چه هندی چه ایرانی چه آفریقایی. همه انسان هستن . تاریخ میاد صرفا گذشته رو بیان میکنه بدون ناسزا گفتن بدون راسیسم بدون در نظر گرفتن نژاد. چطور میشود اگر برگردیم به ۱۰۰۰ سال پیش ماجرا های نژادی چندان هم مهم نبودن حتی شما چندین کتیبه و نشان و سکه رو میتونی توی انواع مختلف کشورها پیدا کنی این یعنی اینا باهم ارتباط زبانی و نژادی اکثرا مشترک بوده و توجهی به نژاد نداشتن هرچند اکثرشون نابودن یا اصلا پیدا نشده هنوز. ولی اینا دارن زوووم میکنن روی نژاد خالص. اگر به نژاد هست و شما حضرت نوح رو قبول دارید باید نژاد ترک و فارس طبق این نظریه برگرده به فرزندان حضرت نوح. دیگه خالص تر از این؟

      طبق نظر من تاریخ اینی نیست که از بین ۱۰۰۰ نفر ایرانی ۷۰۰ نفرش تاریخ نگار و زبان شناسن. تاریخ اونی هست که بدون تعصب بیان کنی و بیای تقریا کلشو بیان کنی. نه اینکه بگی ماد ها پارت ها یا … اومدن ایران یا از قبل بودن و تمام. این هست که مجادله رو بین بقیه اقوام شروع میکنه.

      دیگه بزرگتر از امپراطوری بریتانیا یا فرهنگ و زبان های اونا. اونا تاریخ و زبان رو بهتر از ما میفهمن و میبینی که هنوزه هنوز زبان شناس های ایرانی منبعشون همون خارجیا یا اروپاییا شده. حتی کلمه هایی نظیر مادر و برادر و دختر رو میگید خالص ایرانیه و منبع میارید درست. ولی توی کتب و منابع خارجی mother , brother , dughter یک ریشه دیگه و جدا دارن و ربطی به دوختر فارسی ندارن !!!!! میتونید برید بخونید . درکل گفتم هر درختی درخت خرما نمیشه . هرچقدر بگی دوختر همان دادر هست پس از فارسی گرفته شده. ولی این مبنی نمیشه دادر یا همان دختر انگلیسی بیاد از فارسی کپی کنه!!! چون قبل اینا صد ها امپراطوری و زبان و فرهنگ بوده و هست. هرکسی ادعا کنه فلان کلمه کپی شده از ما دروغگوی عالم هست چون قبل تر از اونا زبان و فرهنگ و … بوده و هست. من امروز بیام یک پروژه ای رو بسازم نمیتونم ادعا کنم تنها اینو من ساختم . چون قبل تر من ۱۰۰ نفر هم اونو فکر کردن و تو ذهنشون ساختن. به امید تاریخ دانان و نویسندگان بدون راسیسم.

  4. در ضمن آذربادگان یه کلمه ترکی هست که شماها با اضافه کردن یه آ کردید آذرآبادگان این هم منابع تاریخیش که حرف منو ثابت میکنه
    نابع :لغت نامه ی دهخدا،خانلری، پرویز. تاریخ زبان فارسی.رازی، شمس قیس. المعجم فی معاییر اشعار العجم. به تصحیح محمد قزوینی. بیروت: مطبعهٔ کاتولیکیهٔ آباء یسوعیین، ۱۹۰۹م.مستوفی قزوینی، حمدالله. تاریخ گزیده. به سعی و اهتمام ادوارد برون. دارالسلطنه لندن، ۱۹۱۰م.

  5. پان به اونی میگن که خودش را به دیگران تحمیل کند این شما هستید که زبان تاریخ فرهنگ ..همه چیز چهل میلیون تورک آزربایجان جنوبی را قدغن و فارسی را برای شستشوی مغزی و ذوب و قالب کردن ملت تورک ازربایجان در بین قومک پارس برای یکسان سازی زبان ایران تحمیل کردید و معادن آزربایجان را غارت و چپاول و برای برهم زدن نفوس تورک آزربایجان آزربایجان را کوردریزه کردید و اسامی تورکی هزاران شهر روستا سنگ و رود آزربایجان را به فارسی جعل و تحریف کرده و میکنید و صد سال تمام است به زور و اسرار و جعل و تحریف و فریب و توهم میخواهید خودتان را به تورکهای آزربایجان جنوبی بچسبانید چون نفوس و معادن و سرزمین آزربایجان از نظر جعرافیایی برای اون وسط کویر لوت شما و قومک شما بسیار مهم و بیش از حد حیاتی است .‌تورکها چیزی برای شما تحمیل نکردند و به زور خودشان را به شما نچسباندند تورک آزربایجان جنوبی مظلومترین ملت دنیاست که فقط از هویت و هستی و دارو ندار خود که توسط شما فاشیستان به یغما رفته دفاع میکند پان فارس ملغمه ای از بیشعوری و جعل و تحریف و فریب و توهم است اینو تورکها خوب میدونن

  6. فارسها خاک تو اون سرتون کنم با این همه تحریفاتتون، خاک تو اون سرتون کنم.
    وقتی میایید ;i یک چیزی رو ثابت کنید متوصل زبان باستانی خودتون میشید که در زبان باستانی فارسی فلان حرف فلان معنی رو میداد اما وقتی معنی اون حرف رو در این زمان مخواهیم بگید بر میگردید میگید که به مرور زمان از بین رفته خاک تو سر اون زبان کنم که با اینکه همیشه از اون استفاده میشده و ادعا میکنید که فلان شاعرهای نامی را داریم اما رفته رفت عوض اینکه قوی بشه ضعیفتر میشه وقتی دنیا میگه سومریها ترک بودند بخاطر اینکه حداقل ۴۰۰ تا کلمه پیدا کردند که دقیقا در زبانهای ترکی امروزی هم از اونها کلمه ها استفاده میشه مانند تانری(خدا)- آنا (مادر) – سو(آب) – اسم اکثر رنگها مانند آق(سفید) – قارا(سیاه) و یا در کتاب تاریخ هرودوت نام شهر هکمتانه را نامی شبیه آقباتان نوشته که در زبان ترکی امروزی این هم معنی داره آق یعنی سفید و باتان غرق شده یا فرو رفته و خودتون هم میدونید که دیوارهای استحکامات شهر همدان در اون زمان کلا سفید بود و از دور کاملا به رنگ سفید دیده میشد بخاطر همون اسم اون را آقباتان(غرق در سفید) گذاشته بودند یا یک چیزی که همتون به آن آشنا هستید آقایون فارسها در زمان هخامنشیان چاپارخانه وجود داشت به من بگید که چاپار در فارسی چه معنی میده اما برید از یک ترک بپرسید که معنی چاپار چیست همه ترکها میدونند در ترکی امروزی به دویدن اسب چاپار میگن و به اتاق هایی که برای مقاصد مخصوصی مانند نگهداری کبوتر و یا بعضی حیوانات اهلی استفاده بشه، خانا میگن، فارسهای احمق یه کم فکر کنید بعد حرف بزنید. اما شما فارسهای احمق فقط میگید در زبان باستانتون این معنی رو میداد حالا هیچ کس هم اون زبان باستان مسخره تون رو استفاده نمیکنه و الان هم کسی رو نمیتونید پیدا کنید که با اون زبان صحبت کنه اما باز هم از زبان باستانی فارسی حرف میزنید. برید از یک ترک بپرسید که برای گوسفند و یا گاو و یا اسب و یا بز چندتا اسم به ترکی هست حداقل ۷ تا اسم ما ترکها برای اینها داریم اما شما فارسها فقط دو تا اسم برای هرکدوم دارید مثل گاو و گوساله اما در ترکی اینک(گاو ماده بزرگ) اوکوز(گاو نر بزرگ) جونگه(گاو نر کوچکتر از اوکوز) دووه(گاو ماده کوچکتر از اینک) دانا(گاو نر نوجوان) بیزو(گوساله) دامزلیق(گاو نر برای نسل گیری) ناخر(گله گاوها) مال(اسم کلی برای خانواده گاو). شما فارسهای احمق چه اسمایی دارید حتما باز هم میرید متوصل زبان نه دیده و نه شنیده باستانی مسخرتون میشید. اما این اسمهای ترکی را از هر ترک زبان بپرسی میدونه. اینها قدمت و باستانی بودن یک زبان رانشان میدهد بدون اینکه فرهنگستانی داشته باشیم زبان ما این همه غنی است اما شما فارسها با داشتن فرهنگستان و به قول خودتون فردوسی و سعدی و هزاران خر احمق دیگر باز هم رفی برای گفتن ندارید متوصل زبان ساختگی باستانی و جعل تاریخ میشد.
    اگه کمی فکر کنید به همه واقعیتها میرسید فقط یه کم فکر لازمه اما میدونم که شما فارسها با فکر و عقل کاملا بیگانه اید. نژادپرستهای احمق مطمن باشید به زودی در دنیا آبروتون بخاطر جعل تاریخ خواهد رفت و نشانه هاش هم آروم آروم داره دیده میشه. بخدا فکر کردن هم چیز خوبیه.

    1. با سلام در این زمان که علم پیشرفت کرده باید تعدادی از هموطنان ترک زبان آزمایش ژنتیکی انجام دهند تا حقیقت معلوم بشه . اگر فردوسی وجود نداشت الان ما هم عربی صحبت میکردیم خودمان هم باور میکردیم عرب هستیم همانطور که مردم عراق و مصر و بعضی از کشورهای عرب زبان اصالت خود را فراموش کردند.و یک پاسخ کوتاه برای دوستانی که فارسها را احمق نام بردن عرض کنم که حضرت محمد (ص) فرمودند اگر علم در ثریا باشد مردم فارس به آن دست پیدا میکنند.

      1. […از جمله حدیثها که سیاق درست دارد و یک کلمه آن را تحریف نکرده‌اند آن حدیث است که به تأیید هوش و ایمان پارسی نژادان آورده‌اند که اگر ایمان (یا علم) به ثریّا بودی مردمی از اهل پارس بدان رسیدندی.
        و این از تحریفات شعوبیان است که در قدح عرب و مدح غیر عرب کوششی داشتند. اصل حدیث که بخاری و مسلم و ترمدی در باب تفسیر آورده‌اند چنین است که راوی گوید: «ما نزد پیمبر بودیم که سوره جمعه بیامد، آیه اول را که وصف بعثت وی در میان امیان است بخواند و به آیه دوم رسید که وصف به هدایت نه پیوستگان است، یکی گفت آنها که بما نپیوسته‌اند کیانند و پیمبر (که سؤال بی جا را خوش نداشت) در جواب او سکوت کرد، آنگاه دست بر سلمان فارسی که در میان حاضران بود نهاد و گفت اگر ایمان به ثریّا بودی مردمی مانند این بدان رسیدندی. »متن حدیث این است و گوئی شعوبیان که غالباً غیر عرب بوده و سلیقه کافی برای جعل حدیث تمام نداشته‌اند«مردمی مانند این»را تحریف کرده بجای آن«مردانی از پارس»نهاده‌اند و هم در روایت دیگر برای مزید تفضیل«ایمان»را به «علم»بدل کرده‌اند که بنظر ایشان در عرصه مفاخره با عرب اعتبار علم از«ایمان»بیشتر بوده است، اما روح حدیث از این هر دو تحریف بیزار است…].

      2. دقیقا اگر یک شاه ترک از دودمان ترک غزنوی وجود نداشت که به فردوسی اجازه تحربر شاهنامهررو بده و بهش سی سال حقوق بده تا شاهنانه رو بنویسه الان واقعا باید به عربی حرف میزدیم نف فقط از خطشون استفاده کنیم

    2. همینکه شما کل این متن طولانیو به فارسی نوشتی بازم جای شکر داره فقط به همین صورت از تسلطتتون روی زبان بیگانه روی ادبتونم کار کنید عالی میشه…

  7. من نمیدونم چرا آذری زبانان ما به اسرار میخوان خودشونو ترک معرفی کنن دوستان ترکا از فرهنگ مغول میاد و کاری جز تجاوز و غارت نداشته اند در صورتی که آذری های ایران بزرگ همچون نامشان دارای تمدن و محافظان بزرگ آتش هخامنشی بوده اند بله درسته همانگونه که اصطلاحات عربی بعد از هجوم اعراب به ایران به زبان ما آمد چه در پارسی چه در هر زبان دیگر ایران آیا باید بگوییم ما عربیم؟؟؟؟
    خیلی از اصطلاحات ترکی هم از قوم متجاوز مغول وارد زبان آذری های عزیز ما شد حالا آیا شما ترکی؟؟؟؟؟؟
    خیر ما همه از نسل کورش بزرگ و ایرانی هستیم با هر زبان و لهجه

    1. کتاب «دین و دولت در عصر صفوی» هم به نقل از مینورسکی «the middle east » صفحه ۴۵۱ آمده است: «ترکی که زبان شاهان صفوی بود به ایرانیان تحمیل نشد و با وجودیکه به دلایل سیاسی شاه اسماعیل یکم اشعار خود را به ترکی می‌سرود, از بیشتر ترک شدن ایران جلوگیری شد. . . »[۳۲]
      محمد سعید اردوباری نویسنده مشهور آذربایجانی (۱۸۷۲-۱۹۵۰) در مقاله‌ای در سال ۱۹۳۴ و همچنین در رمان «دومانلی تبریز» (تبریز مه‌آلود) در مبحث تکامل زبان ترکی آذربایجانی می‌نویسد:
      اگر چه شاه اسماعیل صفوی (۱۵۰۱-۱۵۲۴) زبان ترکی را به زبان رسمی دربار خویش تبدیل کرد, شاه عباس صفوی سعی کرد زبان فارسی را به تمام اهالی پادشاهی خویش تحمیل کند. [۳۳] اردوبادی معتقد است که مهاجرت اجباری ارامنه به جلفای اصفهان و کردها به خراسان در دوره صفویان تلاشی بود جهت استحاله آنها در یک محیط فارس زبان.
      با توجه به مستندات فوق, هر آنچه از رونق زبان ترکی در زمان صفویان و حکومتهای قبل آن می‌بینیم نفوذ و گسترش طبیعی و ذاتی این زبان در بین متکلمین آن بوده که این قدرت در جوهره وجودی زبان ترکی نهفته است که در دیگر زبان‌ها کمتر به چشم می‌خورد, و این حالت, روند عادی و جاری در کشور بوده است که ما تکلم به این زبان را در میان عموم مردم آذربایجان تاریخی[۳۴] و مردم ترک دیگر نقاط ایران بخصوص در بین رجال و مقامهای بالای کشوری و لشکری و درباریان و پادشاهان تا قبل از حاکمیت خاندان پهلوی در ایران می‌بینیم.
      با اینکه در دوران صفویه هم مثل گذشته, زبان علم و دین, زبان عربی بوده و در مدارس و مکاتب آن دوران بیشتر به عربی تحصیل می‌کردند, و طبق سنتی که از زمان سامانیان باقی مانده بود شعرا هم بیشتر به زبان دری (فارسی) که زبان اصلی مردم تاجیکستان و افغانستان بود و به وسیله امپراتوران ترک در مناطق تحت حاکمیت آنها از جمله در شهرهای مرکزی ایران رواج پیدا کرده بود شعر می‌سرودند, زبان ترکی هم زبان مقامات عالی‌رتبه کشور بود و این زبان به زبانی تبدیل شده بود که دانستن آن جزء مباهات و افتخارات فرد محسوب می‌شد. خصوصاً تکلم به این زبان برای کسانیکه از منصب و مقام بالای کشوری برخوردار بودند امری واجب و لازم به حساب می‌آمد.
      در زمان افشاریه هم موقعیت زبان ترکی با توجه به کتیبه عظیمی که بوسیله نادرشاه و به زبان ترکی در خراسان در کلات نادری نوشته شده و هم اکنون نیز موجود است کاملاً نمایان است. نادرشاه به ترکی سخن می‌گفت و از دیپلماتها و فرستادگان کشورهای خارجی چون پادشاه هند و جاثلیق ارمنستان به زبان ترکی استقبال می‌کرد. [۳۵] «آن روز که خلیفه ارامنه به حضور نادرشاه بار یافت نادر فرمودش: خوش گلیبسن خلیفه, یاخچی‌سن, چاق‌سن, یولدا آزار چکیب‌سن, خوش آمدی خلیفه, چطوری, خوب هستی, سلامتی, در راه زحمت زمستان [!] را تحمل کردی. . . . ». [۳۶]
      در دوران قاجاریه ‌نیز زبان ترکی جایگاه ویژه خود را داشت, گرچه در این دوران پایتخت و دارالحکومه ممالک محروسه ایران شهر تهران قرار داده شد اما بعلت موقعیت ممتاز و خاص آذربایجان, تبریز شهر ولیعهدنشین و دارالسلطنه بود و از نقطه نظر سیاسی هم اهمیت تبریز کمتر از تهران نبود, بخصوص اینکه صدای نهضتهای آزادیبخش و آوای تمدن اروپا از طریق آذربایجان و تبریز به تهران و دیگر شهرهای ایران می‌رسید.
      کاسپاردروویل از فرماندهان سپاه عباس میرزا در مورد کاربرد زبان‌ها در دوران قاجار در ایران می‌نویسد: «زبان‌های متداول در ایران فارسی, عربی و ترکی است. تعداد زیادی از افراد با اینکه به زبان فارسی مسلط هستند ترجیح می-دهند به ترکی که زبان متداول در قشون است صحبت نمایند. ». [۳۷]
      درباره زبان پادشاهان قاجار از جمله نوع تکلم ناصرالدین شاه, در کتاب «الماثر و الاثار» نوشته اعتمادالسلطنه چنین آمده است:
      «. . . اما تکلم خسروانی- ناطقه در کمال فصاحت است و منتهای بلاغت. . . غالب محاورات و مکالمات ملوکانه به زبان فارسی و ترکی آذربایجانی است که دو لغت عمومی مملکت ایران می‌باشد. و از السنه خارجی زبان فرانسه را در کمال خوبی می‌دانند و زیاده از سی هزار لغت در خاطر دارند. به این زبان سخن می‌گویند و هم می‌نویسند. . . انگلیسی را در اوان ولیعهدی تحصیل کرده می‌خوانند. و صحیحاً تلفظ می‌نمایند اما بدان تکلم نمی‌کنند.
      آت=انداختن =شلیک کردن=آتیش
      ربطی به اتشکده ندارد
      از آتیلماق تورکی گرفته شده
      کول تپه ها مربوط به آتش اجاق است،ربطی به زرتشتی ندارد،بابام اجاقی نسل در نسل میراثمان داشتن پیشینه
      اوتوروپاتان=نام آذربایجان
      نشته تیرانداختن منسوب به سردار پارتی آذربایجان است.نیای زبان تورکی همان رونیک است، مربوط به ساکاهاست‌.تورک های امروزی از نسل سکاهاست،

    2. ما هم نمیدونیم شما چرا انقدر علاقه به دخالت کردن تو نزادو فرهنگ و تاریخمون دارید اگر ترک باشم باید از تو بپرسم ترکم یا نه انقدر خنده داد فضولی میکنید که ادم گریه اش میگیره. چیکار ما دارید ؟؟؟؟؟ به شما چه من چی هستم یعن یمن نمیدونم نزادم چیه تو میدونی 😐😐

    3. باز دهنشون باز کردن هرچی خواستند میان میگن عزیز من اینکه میگن ترک مغوله زر مفت مال چهار سال پیش اصلا از نظر تاریخی هم منطقی نیس زبان ترکی از زمان سلجوقی گسترش یافت (یعنی قبل مغول و خود ترک های آردوعول ترک زبان بودن که دولتشون دست خودشون بود) اصلا این بحث مال ۴ سال پیشه چون میخواستن مرد آذربایجان آروم کنن…ولی خود ترک هام کم قدر دانی نمی کنن حق باهاشونه تاریخ ۷۰۰ ترک تبارشون که پادشاه ها زبان فارسی به انواع زبان اصلی و ترکی زبان مادری و دوم قرار دادن که تا زمان قاجار این سیستم ادامه داشت که پهلوی گند زد بهش کورد عراق هارو آورد ریخت ارومیه تا اختلاف بینشون باشه ولی به این معنی نمیاد که فارسی زبان مقصر همه این اتفاقات دونست آره حکومت قبلی شاید ی حالت مساوی بوده ولی الان زمان تغییر کرده شاید یکم کم حقی بشه ولی به معنی نمیاد که هر اتفاقی افتاد باید فارس مقصر دونست مردم فارس زبان و آذربایجان تنها اقوامی که کنار هم باید باشن مثل همین جنگ عراق اردبیل تبریز همدان بین بیشترین استان ها بودن که به جنگ عزام می‌شودند شهید باکری آدم کم نبود که ببینه مردمش باهم به خاطر زبانشون دعوا میکنن پس به قول خودتون یاشاسین ایران یاشاسین آذری میلتی

    4. چرا خیلی از دری زبانها خودشون رو از قبلسه فارس می دونند؟ فارس قبیله ای در‌جنوب ایران بودندو مردمی مثل خراسانیها و اصفهانیها دری زبانند نه فارس.
      می تواند چند کلمه مغولی بگی که در تورکی آذربایجانی هست و در فارسی نیست؟
      چرا از هجوم هندوتباران و روزگار سیاه و کثیف فارسی سازی دوره ساسانی نمی گی؟
      تست دی ان ای با با کوروش دادیکه می دونی پدرت بوده؟

  8. باید صرف نظر از تاریخ و جغرافیا به زبان هر کسی به منزله یک ویزگی هویتی احترام گذاشت و نبایددر مسیر طبیعی بالندگی یک زبان مانع ایجاد کرد.هیچ کس را نباید از زبانی در نوزادی مادرش با لالایی گفتن به آن زبان آرامش کرده محروم کرد. این یک اصل کلی است. زبان بخشی از هویت فرد در دوره زندگانی اش است ، گذشته ژنتیک فرد ابدا در این خصوص ملاک نمی باشد. اگر بخواهیم بر اساس تاریخ و جغرافیای باستان برای انسان ها زبان اختصاص در ایران خودمان باید میلیون نفر بدنبال فرا گرفتن زبان عیلامی، سومری، بهورایی، بابلی، اوستایی، عربی ، زنگی ،حبشی، مغولی ، هندی ، چینی، یونانی ، گرجی، ارمنی و …. غیره باشند زیرا نسب امروز هر ایرانی به یکی از اقوام متکلم به این زبان ها می رسد.

    1. آی حرف دل منو زدی. اینا فعلا توی ذهنشون هست ژنتیک بگیرن بعد هرکسی تورک بود بندازنش بیرون. اینا عقاید راسیسمی و نژادپرستانس. انشاالله سایه راسیسم از دنیا کنده میشه و همه ی مردم مفهوم آزادی رو میفهمن همانگونه که اکثر کشورای اروپایی الان میفهمن.

  9. باسلام همه ی اقوام ایران فارس نیستند و از نسل کوروش کویر هم نیستند..زبان مغولی و ترکی و ترکی آذری همه ی از یک خانواده ی زبانی ترکی هستند….بعدشم چیزی به نام آذری . ازبکی . ترکمنی .هزاره .قرقیزی و قزاقی و…نداریم همه ی ما ترک هستیم حالا در هر کشوری زندگی بکنیم.

  10. وجب به وجب آذرآابادگان گواهی میده این تیکه از رزمین ایران هیچ ربطی به ترکو و مغول و بوزنه ها نداشته نمیدونم چطور میشه اینقدر احمق بود که نژاد خودت رو بر مبنای ادبیاتت بدونی ، نیمی از جمعیت افریقا به زبان فرانسوی صحبت میکنند ، مصریها اربی ، خوب این چه ربطی به نژاد داره؟

  11. در گنجک پایتخت آتوروپات ها بت کده بوده که ساسانیها نابود و آتشکده کردند
    حالا این آتش آباد از کجا میا؟

  12. یک سری با جعل تاریخ میخوان هویت نداشته خودشون رو پیدا کنند و در مقابل فهمیدن مقاومت میکنند پانترک باید بداند که در حال حاظر تو خاک باستانی ایرانی ها دارن زندگی میکنند ناراحت هستن جمع کنند برن پیش ***اردوغان **** فردوسی حکیم ب***د ه***

  13. دلیل بدبختی مردم این سرزمین رو میشه تو نظرات بالا فهمید.دلیل تجاوزات و چیره شدن های اقوام ملل دیگه مخصوصا اعراب و عثمانی ها دقیقا همین جدا انگاری اقوام ایرانه.کدوم کشور عرب رو پیدا میکنید که تا این حد جک های زننده و تحقیر آمیز برای اقوام خودشون داشته باشن.اگر یه نگاهی به نظرات افراد کشورهای سوری عراقی لبنانی حاشیه خلیج ایرانی عربستان … تو فضاهای مجازی بندازید میبینید یه وقتی حرف از نژاد بشه همگی ورد زبونشون عربه نه اسم کشور خودشون.والا اونام اقوام مختلف دارن کردهای عراق یا سوریه و یا ترکیه رو ببینید کوچکترین تعلق خاطری به ایران و سرزمین پارس که حداقل سابقه دو سه هزارسال پیششون میگه ریششون ازینجاس ندارن چرا؟
    تا تقی به توقی میخوره تو آذربایجان خودمون شعار میدن آذربایجان بیرر اولسون مرکزی تبریز اولسون کردها شعار کردستان مستقل سر میدن.ازون ور عربهای اونور مرز گروه اهوازیون رو دارن و عربهای خوزستانرو خیلی راحت تیر میکنن میگن الاهواز لنا ازین حرفا.اونور افغانستان که تو خاک و نکبته شاخ شده طالبان که داره به طور تحقیر آمیز حکومتو و به تبع اون ایران رو تحقیر میکنه و به داخل ایران تجاوز میکنه.افغان هایی انقدر دور برداشتن که در جواب ایرانی هایی که باهاشون همدردی میکنن میگن ایرانی فلان فلان خودتو به ما و فارسها نچسبون.این همه جک برای مردم باغیرت گیلک از کجامون دراومده.برای ترکها یا آذریهای فهمیدمون برای لرهای سلحشور و قدرتمندمون برای شیرازیهای خوش مشربمون.اون دوستی که میگی بابک به زبان ترکی صحبت میکرد بله میگن طایفه ای از ترکمان ها بود و علاوه بر فارسی علاقش به ترکی رو هم نمیتونست نادیده بگیره.همون نادر براش خراسان یا کرمان یا اصفهان یا کردستان و آذربایجان والا فرقی نداشت از هر طرف که بیگانه پاشو میذاشت تو مملکت بتاخت میرفت سراغش.یا بابک‌ خرمدین مگه فارسو آذری رو حسابشو جدا کرد تو جنگ با اعراب ولی افسوس همیشه وطن فروش مارو سرافکنده کرده و داغ بر دل بابکو امثالش گذاشته.اگر یه روز طالبان به کشور حمله ور بشه یا آذربایجان دوباره هوس کر کری و اعلام تجاوز کنه یا پاکستان به بلوچستان ما نظر کنه آقای ترک یا آقای فارسی که اینطوری به وطنتون و داشته ها و مفاخرشون و اقوام توهین میکنید کدومتون ازین تجاوزات استقبال میکنید و غیرتتون نمیشه؟
    اگر کسی هست که بگه من ککم نمیگزه بیاد بگه ببینم روش میشه حداقل پیش خودش غیرتش اجازه میده؟
    این پاره پوره کردنا بنظرتون زمان قبل از حکومت تخماتیکال اسلامی ۵۷ بود؟والا که بزرگترامون چیز دیگه ای میگن.
    ماها خوب داریم دست به دست اینا خودمونو رسوای عالم میکنیم.کجا رم کردیم به تاخت داریم میریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    1. من خودم آذری هستم همه نظرها خواندم مرسی که بدون غرض روشنگری کردید و بقولی همه قومیت ها را یکپارچه خواندید
      زیبایی کشور ما داشتن قومیت ها و زبان ها و گویش ها و فرهنگ ها و آیین و رسومات متفاوتش هست و هیچ قومی به قوم دیگر ارجحیت ندارد. وقتی به جاهای مختلف ایران سفر میکنید همین تفاوت زبان ها و فرهنگ ها زیبایی دو چندان میکنه بیایید فارغ از هرگونه تعصبی این زیبایی ها را حفظ کنیم

      1. من فقط یکی از مستنداتی که آورده براتون توضیح میدم.
        نوشته نام این منطقه همیشه با حرف ذ نوشته شده. همه می دانیم که رسم الخط فعلی زبان فارسی عربی هست و عرب ها این رسم الخط را بعد از تسلط بر ایران با خودشان آوردند. سوال من اینه دو حرف ” ذ” و” ز” نوشتارشان فقط در زبان عربی متفاوته نه زبان های دیگر. پس قبل از تسلط مسلمانان با کدام حرف نوشته می شد؟
        سوال دوم اینکه: چرا تمام مثال های شعری که آورده از شاعرانی است که چند قرن پیش شعر گفته اند؟
        چرا از هیچ منبع تورکی نامی نبرده؟

  14. اینکه نام منطقه و یا شهر و کشوری در یک زبان با ملاحظات آن زبان نوشته و تلفظ میشه به این معنا نیست که آن واژه مال آن زبان باشه.
    اینکه نام این منطقه در منابع فارسی و عربی به چه شکلی نوشته شده، مربوط به قواعد این زبانهاست نه اینکه نام اصلی این منطقه در اصل فارسی یا عربی باشه.
    شما نام کشوری را در زبان خودتان ” انگلستان” نوشتید. در صورتیکه هیچ جای دنیا این کشور را با این نام نمی شناسند. حال بیایین بگین نام این کشور در اصل فارسی بوده و در منابع فارسی همش فارسی نوشته شده.
    بهتر بود نام تورکی این منطقه را از منابع تورکی و بومی به دست می آوردین نه منابع عربی و فارسی.
    منابع عربی اسامی شهرهایی مثل:
    گرگان: جورجان، جوزجان
    گیلان: جیلان
    گلپایگان: جورفادقان
    نوشتند. حال عرب ها بگن نام اصلیشان اینه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا